جنگ بر پا شده بود تا از خرمشهر دروازهای به کربلا باز شود
و محمد جهانآرا به آن قافلهای ملحق شود که به سوی عاشورا میرفت.
پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند،
اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند.
واژهى شهید و مشتقات آن بارها در قرآن کریم دربارهى پیامبر، فرشتهى مراقب اعمال انسانها، امت اسلام، جان باخته در راه خدا، گواه و حاضر به کار رفته است؛ اما شهید به معناى فدایى در راه خدا، یکى از مقدسترین واژگان قاموس دینى است که در قرآن کریم به صورت «مقتول فى سبیل اللّه» از آن تعبیر شده است.
اهل لغت گفتهاند:
کشته شدگان در راه خدا را از آن جهت شهید گویند که فرشتگان رحمت بر مشهد او حاضر مىشوند. بعضى دیگر گفتهاند: زیرا خداوند متعال و فرشتگان بر رستگارى او گواهى مىدهند.
گروه سومى نیز گفتهاند: چون در روز قیامت از او گواهى مىطلبند.
به طور کلى شهیدان داراى این ویژگىهاى هستند:
الف - زنده بودن در نزد خدا؛ «و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموات بل أحیاء ولکن لا یشعرون». (1)
ب - از روزى خداوند در عالم برزخ بهرهمند مىشوند؛ «و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه أمواتاً بل أحیاء عند ربّهم یرزقون». (2)
ج - مورد مغفرت خدا قرار مىگیرند؛ «و لئن قتلتم فى سبیل اللّه أو متّم لمغفرة من اللّه و رحمة خیر ممّا یجمعون». (3)
د - پاداش بزرگ دارند؛ «و من یقاتل فى سبیل اللّه فیقتل أو یغلب فسوف نؤتیه أجراً عظیماً». (4)
ه - اعمال شهیدان هرگز تباه نخواهد شد؛ «و الّذین قتلوا فى سبیل اللّه فلن یضلّ أعمالهم». (5)
و - شهادت کفّارهى گناهان و ضمانت بهشت است؛ «فالّذین هاجروا و أخرجوا من دیارهم و أوذوا فى سبیلى و قاتلوا و قتلوا لأکفّرنّ عنهم سیّئاتهم و لأدخلنّهم جنّات تجرى من تحتها الأنهار ثواباً من عند اللّه». (6)
---------------------------------
1- بقره/154.
2- آل عمران/169.
3- همان/157.
4- نساء/74.
5- محمد/4.
6- آل عمران/195و نیز بنگرید به: دانشنامه قرآن، ج2، ص1338.
----------------------------------
منبع:
قرائتی، محسن، هزارو یک نکته از قرآن.
قطارها دیگر در کنار دوکوهه نمیایستند،
حتی برای سلامی هم نمیایستند.
بیرحمانه میگذرند.
اما شهدا انسی دارند با دوکوهه که مپرس.
ان الصلوة تنها ...
نه اینکه اهل نماز جماعت و مسجد نباشد، بلکه گاهی همینطوری به قول خودش برای خنده، ویرش میگرفت و بعضی از بچههای ناآشنا را دست به سر میکرد، ظاهراً یک بار همین کار را با یکی از دوستان طلبه کرد، وقتی صدای اذان بلند شد آن طلبه به او گفت:نمیآیی برویم نماز؟پاسخ میدهد:«نه، همینجا میخوانم» آن بنده خدا هم از فضایل نماز جماعت و مسجد برایش گفت او هم جواب داد:«خود خدا هم در قرآن گفته:«انالصلوه تنهاء...» تنهی، حتی نگفته دوتایی، سهتایی. و او که فکر نمیکرد قضیه شوخی باشد یک مکثی کرد به جای اینکه ترجمه صحیح را به او بگوید، گفت:«گفته، «تنها» یعنی چند نفری، نه تنها و یک نفری و بعد هردو با خنده برای اقامه نماز به حسینیه رفتند.
یک دقیقه سکوت ...
یکی از روحانیون که سابقه زیادی در حضور در جبهه داشت یک شب پس از پایان نماز عشاء و خواندن دعای توسل گفت:«عزیزان سرها را روی سجده بگذارید من یک دقیقه سکوت میکنم خودتان با خدا دردو دل کنید».در حالیکه صدای مناجات بچهها بلند بود، ناگهان نفرات اول صف شروع به خندیدن کردند کم کم در آخر مسجد نیز صدای خنده بلند شد، همه فهمیدند که آقا همه را سر کار گذاشته بود و در حالیکه همه در سجده بودند، رفته بود.
یکی از بهترین دوستان من
در کاشان بودم که خبر شهادتش را شنیدم
خودم را سراسیمه به تهران رسوندم اما حیف که دیر شده بود
هیچوقت جمله قشنگشو یادم نمیره : کار برای خدا خستگی نداره
روحش شاد و راهش پر رهرو باد