مفهوم شناسی شیطان پرستی
1- مفهوم شیطان پرستی
بر اساس آنچه از آثار گروههای شیطان پرست بدست آمده، شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قویتر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خداست. در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد. در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روحهای پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده میشود و در نهایت معنای شیطان پرستی، پرستش قدرت پلیدی است.
2- منظور از گروههای شیطان پرست
پرستش قدرت پلیدی و شیوع مفاسد و شهوترانی را بصورت گروهی، سازمان یافته و برنامهریزی شده گویند. برای گروههای شیطان پرست تعاریف و تعابیر مختلفی بکار رفته است لکن مهمترین آنها را در دو تعریف میتوان جمع نمود.
1. هر گروهی که شیطان را به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد میکنند و آن را منتسب به طبیعت حقیقی مینامند.
2. گروههایی از مسیحیان که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده قبول ندارند. بنیادگرایان مسیحی با این تعریف بسیاری از گروهها را شیطان پرست مینامند.
گفتار دوم: پیشینه تاریخی شیطان پرستی
تاریخچه شیطان پرستی اولیه را به قرنهای نخستین پیدایش انسان نسبت میدهند. شیطان پرستی در نواحی امریکای لاتین، امریکای جنوبی و افریقای مرکزی که سابقه طولانی دارند به قرنها قبل از میلاد مسیح بر میگردد و قبایلی که آثاری از آنها باقی مانده است پرستش شیطان را تصدیق میکنند و حتی قربانیهایی را از انسان به شیطان هدیه میکردند که مکانهای انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوعی کشته شدنها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم میخورند) است.
در برخی از این قبایل شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش میشد.
شیطان پرستی قدیم در زمان پیدایش زبان و خط و زمان مادها، سومریان، بابلیان و ... نیز ادامه داشت تا قرون 14-15 میلادی که شیطان پرستی نوین به وجود آمد. در زمانهای قدیم و در قرون وسطی انسانها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و یا از درک آن عاجز بودند، تسلیم میشدند و سجده میکردند. این احتمال که شیطان پرستی در ابتدا از جادوگری نشات گرفت و به پرستش قدرتی فوق طبیعی و دهشتناک که قدرت فوق العادهای دارد و به ویژه در شبها از خطرسازی بیشتری برخوردار است انجامید.
شیطان پرستی نوین را عدهای از نجیب زادگان انگلیسی در قرنهای 15-16 میلادی پدید آوردند برای اینکه از قدرت شیطان و قدرت تاریکی بهره ببرند و پس از آن مراسم شیطان پرستی نوین برگزار میشود اگر چه تفاوتهای زیادی در این مقطع با شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی داشت.
بدون تردید مکاتب یونانی و شرقی بر اندیشه متفکران غربی تاثیر بسزایی داشتند و دامنه انتقادگرایی آنها به مباحث اصلی توحید یعنی جایگاه خدا، انسان و شیطان نیز رسید. قرنها بعد در سالهای آغازین قرن بیستم برخی از عناصر فاسدالاخلاق با اتکا به گرایشات و نظریات توراتی و پروتستانی به صورت مخفیانه جریان شیطان پرستی رسمی را با ویژگیهایی همچون گناه گرایی، قتل، تجاوزات جنسی، هدم اصول اخلاقی، بیتوجهی به مسائل توحیدی و ... پایهگذاری کردند. اینها علیرغم فطرت خداجوی انسان که همواره بازدارنده از انحطاط و فساد میباشد با استفاده از موسیقیهای جذاب و متنوع، انجام اعمال خارقالعاده و دور از ذهن، تهی شدن انسان غربی و عصر جدید از معنویت و اتصال به منبع فیض موجبات گرایش افراد اندکی را به این گروهها فراهم آوردند.
بسم الله القاصم الجبارین
ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم
برگرد تا سربند یا زهرا نبستیم
وای بر ما
وای بر سکوت ما
هیهات من الذله
آیا ندای امام حسین را در این ایام عاشورایی نمی شنوید؟
آبا ندای مظومیت امام حسین را در عزاداریهایتان نمی شنوید ؟
آیا هل من ناصر ینصرونی آقا را نمی شنوید
بسم الله القاصم الجبارین
ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم
برگرد تا سربند یا زهرا نبستیم
بهائیت در تمام دوران سلطنت پهلوی و در مقاطع حساس , به رغم ادعای غیرسیاسی بودن هماهنگ با سیاست های موردنظر رژیم و در جهت تثبیت موقعیت آن تلاش کرد. تایید انقلاب سفید شاه , همکاری با ساواک , جلب حمایت دولت های بزرگ از شاه و سلطنت او به وسیله اسرائیل , و عضویت در حزب رستاخیز , قسمتی از مواضع سیاسی فرقه مزبور بود. یکی از مبلغان بهائیت درباره تاثیر متقابل بهائیت بر شاه و خاندان پهلوی گفته بود : |
مسلک بهائیت از سال 1260 ق توسط علی محمد باب که خود را « باب » امام و وسیله تماس مردم با امام زمان (ع ) معرفی کرد , به وجود آمد. او سپس دعوی مهدویت کرد و گفت که درآینده از میان بابی ها پیامبری قیام خواهد کرد و دین تازه ای خواهد آورد . وی در سال 1266 به دستور ناصرالدین شاه و امیرکبیر , تیرباران شد. بعد از آن , از بین پیروانش دو برادر مدعی جانشینی وی شدند و بدین ترتیب , اختلافاتی میان پیروان فرقه افتاد. گروهی پیرو برادر اول , مشهور به « صبح ازل » (بابی ها) , و عده ای دیگر پیرو برادر دوم « بهاالله » (بهائی ها) شدند و در نزاع آنها عده زیادی به هلاکت رسیدند دولت عثمانی در عراق همه آنها را از بغداد به آدرنه در آسیای صغیر تبعید کرد. اما در آنجا هم نزاع دو برادر ادامه یافت و بدین جهت , دولت عثمانی بهاالله و طرفدارانش را به عکا در فلسطین اشغالی و صبح ازل را به قبرس تبعید کرد. فعالیت بهاالله در عکا باعث شد که بیشتر با بیان و به ویژه با بیان ایران پیرو او شوند. از آنجا که عمده ویژگی های رفتاری بهائیت با ویژگی های رفتاری اسرائیلی ها همخوانی داشت , با تشکیل دولت اسرائیل و تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا , این فرقه کاملا در خدمت اسرائیل قرار گرفت و فعالیت های آنها براساس خواسته های اسرائیلی ها تنظیم شد. در این میان بهائی ها از حمایت آمریکا و انگلستان نیز برخودرار بودند. از سوی دیگر , فعالیت بهائیان به خصوص در ارتباط با اسلام زدایی سازگاری زیادی با روحیه محمدرضا پهلوی داشت . مجموعه این مسائل سبب شد که بهائیت برای حفظ موجودیت و تحقق اهداف خود در عصر محمدرضا شاه که برای آنها به منزله دوران طلایی بود , در زمینه گسترش روابط ایران و اسرائیل که کاملا در راستای منافع آنها بود , به فعالیت قابل توجهی بپردازند. ادامه دارد.... |
اگر چه واژه ی صهیونیسم برگرفته از نام کوهی است که در قدس شریف قرار دارد ودر گذشته نه چندان دور تلاش هایی صورت گرفت تا نام صهیون نخست به بیت المقدس و سپس به سر تا سر فلسطین اطلاق گردد و بعدآ نیز به یک جنبش سیاسی که هدف آن تحقق اندیشه سیاسی بر پایی دولت مستقلی برای یهودیان تبدیل شد و به گفته ی تئودور هرتسل در اولین کنگره یهود که در سال 1897 میلادی برگزار شده بود "صهیونیسم را در واقع حرکت ملت یهود برای رسیدن به فلسطین دانسته بود . و قبل از او نیز "ناتان پیرنیوم " این واژه را بکار برده بود .اما برخی بر این باورند که نوع حرکت وتلاش این گروه ،با آن دسته از یهودیانی که در طول تاریخ به قتل و جنایت و زیر پا گذاشتن فرامین حضرت موسی (ع)پرداخته و همواره در مورد سرزنش انبیاء زمان خود موضع گرفته واقدامات غیرانسانی انجام می داده اند، یکسان بوده است و لذا شاید تا قبل از سا ل 1890 که "پیرنیوم" و پس از آن "هرتزل" وازه ی صهیونیسم را بکار بردند ،نمی توانستیم وازه ی مناسبی برای آن بیابیم ، چرا که معتقدیم بین یهودیان موحد و خداپرست و طایفه قاتل و غاصب و جنایتکار این قوم تفاوتها یی اساسی وجود دارد . اما امروزه واژه ی صهیونیسم کار همه آنانی که قصد تفکیک ،یهودیان خداپرست ازبخش ملعون این قوم را دارند را آسان تر کرده است ،بدیهی است با خواندن این نوشتار هر جا به مواردی از کتاب انجیل بر می خوریم که یهودیان مورد نکوهش و سرزنش انبیاء قرار گرفته اند ،ما هم ترجیح می دهیم در خصوص ایشان "وازه ی صهیونیسم "را بکار ببریم . |