ستیز با ستم و ستمگران به ویژه حاکمان ستم و بر پایىِ عدل یکى از درسهاى عاشورا در عرصه رفتار سیاسى است. عاشورا به ما مىآموزد که انسان مسلمان نمىتواند در برابر ستم و ستمگران سکوت کند و بىتفاوت بماند؛ اگر سکوت کرد در حکم همان ستمکار است. امامحسین(ع) در یک سخنرانى که در منزل «بیضه» در برابر سپاهیان حرّ فرمودند:
«اى مردم. رسول خدا(ص) فرمود: اگر کسى حاکم ستمگرى را ببیند که حلال خدا را حرام مىکند، عهد و پیمان الهى را مىشکند، و با سنت رسول خدا مخالف است، و با بندگان خدا به ستم و بیدادگرى رفتار مىکند، پس با گفتار و کردار در برابرش نایستد بر خداست که این فرد را نیز با همان حاکم ستمکار محشور کند.»[20] آن بزرگوار سپس از بنىامیه و پیروان آنها به عنوان نمونه و مصداقى از سخنان پیامبر گرامى اسلام یاد کرده و مىفرماید:
«مردم آگاه باشید که بنىامیه و اتباع آنها پیرو شیطانند و از پیروى و بندگى خداى بخشنده سرپیچى کردهاند، فساد و تباهى را آشکار ساختهاند و حدود الهى را تعطیل کردهاند و اموال مردم را به خود اختصاص دادهاند. حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کردهاند. من از هر کس شایستهترم که وضع موجود را تغییر دهم...پس لازم است از روش من پیروى کنید زیرا عمل من براى شما حجّت و سرمشق است...»[21] از سخنان یاد شده چند نکته اساسى زیر استفاده مىشود:
1. مبارزه با ستم ستمگران و متجاوزان به حدود و قوانین دین واجب است. این برنامه باید سر لوحه زندگى امت اسلامى در گستره تاریخ در هر سرزمینى باشد.
2. سکوت در برابر حاکم ستم، گناهى بس بزرگ و در حدّ گناه همان حاکم ستم است.
3. حکومت یزیدى از مصادیق حاکمان ستم و متجاوزان به حدود و قوانین الهى است. از این روى مبارزه با او نیز تکلیف الهى است. امام در نامهاى به مردم کوفه مىنویسد:
«فلعمرى ما الامام الّا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه على ذات الله؛به جان خودم سوگند، امام و پیشوا تنهاکسى است که برابر کتاب خدا داورى کند. دادگر و متدین به دین حقّ باشد. وجود خویش را وقف و فداى فرمان خدا کند.» امامحسین(ع) در همین نامه سخنان مردم کوفه را که نوشته بودند: «لیس لنا امام؛ ما امام نداریم، تأیید کرده است، چرا که آن بزرگوار یزید را داراى شرایط امامت و حکومت نمىداند. زیرا که اجراى حقِّ و عدالت، عمل به کتاب خدا از شرایط امام و حاکم است و یزید هیچ یک از این شرایط را ندارد.