سیرهی امام علی(ع) در مبارزه با فتنههای زمان خویش، روشنگری و تبیین بود. یکی از نخستین گامهایی که آن حضرت در مواجهه با مخالفان خود برمیداشت این بود که تا حد ممکن با فروتنی و تواضع کامل با آنان به گفتوگو میپرداخت و سخنان، براهین و ادلّهی آنان را میشنید و شبهههای فکری آنان را پاسخ میداد. بهعنوان مثال، امام علی(ع) با برخی از افراد گروه اندک قاعدین که حاضر نشدند با آن حضرت بیعت کنند، به گفتوگو پرداخت و تلاش کرد آنان را به راه حق بازگرداند؛ یا با طلحه و زبیر، سران فتنهی جمل، به کرات گفتوگو کرد و از هیچ تلاشی برای روشنگری آنان فروگذار نکرد و حتی حاضر شد بخشی از اموال و داراییهای خود را به آنان بدهد تا بدینوسیله آنها از زیادهخواهی و تصرف در اموال عمومی درگذرند و با فتنهی خود، موجب ریختن خون انسانهای بیگناه نشوند.
گفتوگوها و مکاتبههای امام علی(ع) با معاویه نیز به حدی رسید که محققی همچون ابنابیالحدید آرزو میکند ای کاش کار امام علی(ع) بدانجا نمیرسید که معاویه خود را همسان او بپندارد و در پاسخ نامههای پندآموز و نصایح الهی او، سخنانی وقیح و شرمآور دربارهی آن حضرت بنویسد. امام علی(ع) در نامهای خطاب به مردم کوفه به افشاگری دربارهی فتنهی جمل پرداخت و دلایل آنان برای مقابله با خود را بهانهای بیش ندانست: "اما بعد، من شما را از کار عثمان به گونهای که شنیدنش چون دیدن آن باشد، آگاه میسازم. مردم بر او خرده گرفتند و من یکی از مهاجران بودم که بیشتر خشنودی او را میخواستم و کمتر از دیگران او را سرزنش میکردم. اما طلحه و زبیر آسانترین کارشان آن بود که بر او بتازند و نرمترین برنامهشان اعمال فشار بر وی بود. عایشه نیز ناگهان خشم درونی خود را بر وی آشکار کرد. سپس گروهی برای کشتن عثمان مهیا شدند و او را کشتند و مردم بدون اکراه و اجبار، بلکه از روی رضا و اختیار با من بیعت کردند." آن حضرت در سخنی جداگانه به افشاگری دربارهی طلحه پرداخت و در تحلیل مخالفت او با خود فرمود: "به خدا طلحه به این کار نپرداخت و خونخواهی عثمان را بهانه نساخت، جز از بیم آنکه خون عثمان را از او خواهند؛ زیراکه در اینباره متهم مینمود و در میان مردم آزمندتر از او به کشتن عثمان نبود." امام علی(ع) همین سخن را دربارهی عایشه و زبیر، دیگر سران فتنهی جمل نیز فرمود: "آنان به دنبال خونی هستند که خود ریختهاند." حضرت در خطبهی یکصد و سی و هفتم نهجالبلاغه به روشنگری بیشتری دربارهی طلحه و زبیر میپردازد: "آنان حقی را میخواهند که خود رها کردند و خونی را میجویند که خود ریختند... نخستین گامی که باید در راه عدالت بردارند، آن است که خود را محکوم شمارند..." در جریان فتنهی نهروان نیز روشنگریهای امام موجب نجات بسیاری از فتنهزدگان شد. روشنگریهای امام علی(ع) و پارهای از یاران او مانند ابنعباس موجب شد حدود دو سوّم از جمعیت دوازدههزار نفری خوارج نهروان مجدداً به سپاه امام علی(ع) برگردند و از فتنهی نهروان رهایی یابند." امام علی(ع) دربارهی شعار اصلی خوارج که میگفتند "لا حکم الّا لله"، فرمود که سخن حقی است اما آنان از این سخن، منظور باطلی دارند. همهی مسلمانان قبول دارند که در مقابل حکم خداوند هیچکس حق تشریع ندارد؛ اما منظور از این سخن آن است که حاکم و فرمانروایی جز خداوند نیست. "حالیکه مردم را حاکمی باید نیکوکردار یا تبهکار، تا در حکومت او مرد باایمان کار خویش کند و کافر بهرهی خود برد. تا آنکه وعدهی خود سر رسد و مدت هر دو در رسد."
* برگرفته از کتاب "موج فتنه: از جمل تا جنگ نرم"؛ تألیف امیرحسین شریفی؛ کانون اندیشه جوان