یکی از چیزهائی که سبب شده متن( قیام عاشورا)
محفوظ بماند و هدفش شناخته شود این است که در این حادثه خطبه زیاد
خوانده شده . در آن عصرها خطبه حکم اعلامیه در این عصر را داشت . همان طور که در این عصر ، در جنگها مخصوصا اعلامیههای رسمی بهترین چیزی است که متن تاریخ را نشان بدهد ، در آن زمان هم خطبهها این طور بوده است . لذا خطبه زیاد است ، چه قبل از حادثه کربلا و چه در خلال آن و چه بعد از آن که اهل بیت در کوفه ، در شام ، در جاهای دیگر خطبههایی ایراد کردند . و اصلا هدف آنها از این خطبهها این بود که میخواستند به مردم اعلام کنند که چه گذشت و قضایا چه بود و هدف چه بود ، و این خودش یک انگیزهای بوده که
قضایا نقل شود .
در قضیه کربلا سؤال و جواب زیاد شده است و همینها در متن تاریخ ثبت است که ماهیت قضیه را به ما نشان میدهد .
در کربلا رجز زیاد خوانده شده است ، مخصوصا شخص ابا عبدالله زیاد رجز خوانده است و همین رجزها میتواند ماهیت قضیه را نشان بدهد .
در قضیه کربلا چه قبل و چه بعد از آن ، نامههای زیادی مبادله شده است ، نامههائی که میان امام و اهل کوفه مبادله شده است ، نامههائی که میان
امام و اهل بصره مبادله شده است ، نامههائی که خود امام قبلا برای معاویه نوشته است ( از اینجا معلوم میشود که امام خودش را برای قیامی بعد از معاویه آماده میکرده است ) ، نامههائی که خود دشمنان برای یکدیگر نوشتهاند ، یزید برای ابن زیاد ، ابن زیاد برای یزید ، ابن زیاد برای عمر سعد ، عمر سعد برای ابن زیاد ، که متن همه اینها در تاریخ اسلام مضبوط است . لذا قضایای کربلا ، قضایای روشنی است و سراسر آن هم افتخار آمیز است . ولی ما چهره این حادثه تابناک تاریخی را تا این مقدار مشوه و بزرگترین خیانتها را به امام حسین علیه السلام کردهایم که اگر امام حسین علیه السلام در عالم ظاهر بیاید و ببیند ، خواهد گفت که شما بکلی قیافه حادثه را تغییر دادهاید . آن امام حسینی که شما در خیال خودتان رسم کردهاید که من نیستم ، آن قاسم بن الحسنی که شما در خیال خودتان رسم کردهاید که برادرزاده من نیست آن علی اکبری که شما در مخیله خودتان درست کردهاید که جوان با معرفت من نیست ، آن یارانی که شما درست کردهاید که آنها نیستند . ما قاسمی درست کردهایم که آرزویش فقط دامادی بوده ، آرزوی عمویش هم دامادی او بوده ! این را شما با قاسمی که در تاریخ بوده است مقایسه کنید (هیچ شباهتی به هم ندارند)