مکتب
انقلاب اسلامی و منطق امام خمینی، مکتب و منطق عاشورای حسینی است. کسانی
که در صحت و اصالت و پیروزمندی این منطق تردید دارند علیرغم آنهمه آیات و
نشانه های آشکار، بن بست شکنی و اعجاز این منطق را نمی فهمند و پیروزی های
انقلاب اسلامی را به عواملی موهوم می سپارند.
قیام عاشورا و
پیامدهای آن، موثرترین و ماندگارترین رخدادی است که منشا تحولاتی بنیادین
در تاریخ اسلام گردیده است. آثار و نتایج این قیام منحصر به زمان وقوع
حادثه و سالهای نزدیک به آن نیست. ریخته شدن خون پاک سبط پیامبر اکرم(ص)
حضرت ابا عبداللّه الحسین(ع) و اصحاب باوفایش در روز دهم محرم سال 61 هجری
در یکی از بی نظیرترین صحنه های دردناک تاریخ بشریت، چنان جریانی نیرومند
در مسیر تحولات تاریخ جهان اسلام پدید آورد که آثار عمیق، گسترده و
ماندگار و تحوّلزای آن از "روز واقعه" تاکنون ـ که بیش از 13 قرن می گذرد
ـ همچنان پابرجاست و نه تنها گذر زمان بر ابعاد و پیامدهای آن سایه
فراموشی نیافکنده، بلکه تاثیر واقعه عاشورا بر حیات بخشی مهم و تعیین
کننده از امّت اسلام دامنه ای بسیار گسترده تر از گذشته نیز یافته است.
سالار
شهیدان در شرایطی قیام خونین خویش علیه دستگاه ستمگرانه یزید را ـ که بر
مسند خلافت اسلامی تکیه زده بود ـ برپا کرد که مدعیان خلافت و جانشینی
پیامبر اکرم، در خاندان بنی امیه سیر شتابان بازگشت به عصر جاهلیت و
اشرافیت و هدم ارزشهای اسلامی را تا حد تکذیب اساس وحی و رسالت توسعه داده
بودند و تحریف و دگرگونی در مبانی ارزشی اسلام، دین خدا را در معرض زوال
قرار داده بود. نخستین و مهمترین دست آورد قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ
جداسازی حق از باطل و ترسیم دوباره سیمای اسلام ناب و افشای ماهیت مدعیان
خلافت بود. بدین ترتیب خون سالار شهیدان، اسلام راستین را بیمه کرد و نهضت
عاشورا فارق حق و باطل و مرز تشخیص حقیقت اسلام از چهره تحریف شده آن
گردید. موجی از قیامها و شورشهای پیروان آل رسول(ص) با شعار "یالثارات
الحسین" علیه بدعتها و بیداد بنی امیه برپا شد. قیام توّابین در کوفه و
قیام اهل مدینه و انقلاب مختار و قیام ابن مغیره بر ضد حَجّاج و قیام ابن
اشعث و زید بن علی و فرزندانش عرصه را بر خاندان بنی امیه تنگتر کرد و
سرانجام، شورش عباسیان با حمایت ابومسلم خراسانی که در آغاز با شعار
خونخواهی خون حسین(ع) برپا شده بود، بساط خلافت امویان را درهم پیچید. پس
از آن، قیامها و شورشهای پیاپی آل حسن(ع) و شهید فخّ و دیگر انقلابیون بر
ضد خلفای ستمگر عباسی نیز از نهضت عاشورا نشات می گرفت. در تمام این مدت،
بستر دینی و فرهنگی ایستادگی انقلابیون مسلمان علیه بیدادگریهای خلفای جور
از راهبری ائمه معصومین(ع) سیراب می گردید. همان پیشوایانی که زنده
نگهداشتن یاد و خاطره عاشورا و احیای فرهنگ عاشورا همواره درصدر برنامه
های آن بزرگواران قرار داشته است.
بطور کلی و در یک ارزیابی منصفانه
تاریخی باید گفت: حفظ اسلام انقلابی و راستین و حفظ ارزشهای دینی و
استمرار نهضتهای اصلاح طلبانه در تاریخ اسلام، و همچنین حیات ملت انقلابی
شیعه مرهون قیام عاشوراست. پس از واقعه عاشورا، خلفا و حکومتهای ستمگر در
بلاد اسلامی، هراسان از تاثیر گسترده شعارها و اهداف و پیامدهای نهضت
عاشورا، با بکار گرفتن دین فروشان دنیا طلب به تحریف ابعاد این واقعه
تاریخساز پرداختند. و از زمانی که استعمار نوین موفق به تجزیه بلاد اسلامی
گردید و بر حکومتها و سرنوشت ممالک مسلمین استیلا یافت، دامنه تحریفها و
بدعتها و جایگزینی خرافه ها به جای روح ظلم ستیز و قیامخیز واقعه عاشورا
نیز وسعت بیشتری یافت و نتیجه آن شد که روح عاشورا و مکتب و پیام عاشورا
در زندگی مسلمانان به کمرنگی گرایید و جای خویش را به حفظ نمادهایی ظاهری
و تشریفاتی و بی روح، و سوءاستفاده از این مناسبت حماسی داد. با دست
اندازی دشمنان و تحریفهای دین فروشانِ راحت طلب، نگاه به عاشورا از یک
مکتب ارزشی و معنوی و انقلابی به یک واقعه سوزناک شخصی اتفاق افتاده در
قرن اول هجرت، فاقد هر نوع پیام و منطق و دست آوردی تنزّل کرد و این حادثه
به گونه ای ترسیم شد که تنها باید بر مصائب آن اشک ریخت و در تعزیت آن فقط
به نوحه سرایی پرداخت آنهم نوحه هایی غالباً موهن که نمونه هایی از آن در
زمان رضاخان و پسرش در ایران ترویج می شد. در چنین شرایطی بود که فرزند
راستین عاشورا، حضرت امام خمینی ـ سلام اللّه علیه ـ با سخنرانی توفنده
خود در عصر عاشورای سال 42 هجری نهضت عاشورایی خویش یعنی قیام 15 خرداد را
برپا کرد. بدون تردید، نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی نه تنها شدیداً
متاثر از فرهنگ عاشورا و قیام سالار شهیدان است، بلکه این نهضت در اساس و
ارکان و اجزای خویش مولود قیام عاشورا و پیامد آن است. پیوند مذکور بین
قیام امام خمینی و مکتب عاشورا آنچنان در عمل و رفتار و منطق رهبر کبیر
انقلاب و عملکردها و شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی آشکار است که نیاز
به استدلال ندارد. حتی نقطه های عطف تاریخ انقلاب اسلامی در پیوند با محرم
و عاشورا و در این مناسبتها پدید آمده اند.
آغاز قیام امام خمینی در
عصر عاشورای 42 بود و نقطه اوج قیام در سال 57 نیز در محرم جلوه می کند.
پیام حماسی امام به مناسبت محرم آن سال شعار "پیروزی خون بر شمشیر" را به
عنوان منطق انقلاب اسلامی در مواجهه با دنیای کنونی ندا داد. راهپیمایی
میلیونها تن در تهران و سراسر ایران در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی در
سال 57 کمر رژیم شاه و آمریکا را در حمایت از شاه شکست و از آن پس هر سال،
محرم و عاشورا عرصه بسیج نیروهای مومن به انقلاب اسلامی و افزایش روح
سلحشوری در مدافعان انقلاب گردید و در طول دوران 8 سال دفاع حسین گونه ملت
ایران نیز محرم و عاشورا و نام مقدس سالار شهیدان و اصحابش نه تنها به
عنوان رمز عملیات و اسامی لشگرها و گردانها و عملیات موفق سپاه اسلام،
بلکه به عنوان مهمترین الگو و انگیزه عموم رزمندگان، تاثیر معجزه آسای
خویش را برجای نهاد. اگر در تحلیل مسائل جنگ تحمیلی، فرهنگ شهادت طلبی و
ایثار در راه خدا را که اولین درس مکتب عاشوراست، و شعار پیروزی خون بر
شمشیر را که زبان و منطق عاشوراست، و عشق به حسین(ع) و کربلای حسینی را از
8 سال مقاومت شگفت ملت ایران دربرابر تجاوزگران نادیده بگیریم هیچ مطلب و
سخن قابل عرضه دیگری باقی نمی ماند. و این تنها در دوران دفاع مقدس نیست
که معجزه نام مقدس حسین(ع) و تاثیر قیام عاشورا و پیامهای آن رخ می نماید
بلکه پیروزی انقلاب اسلامی بر رژیم مسلح شاه با وجود حمایتهایی که
قدرتمندترین دولتهای جهان از وی می کردند، مستقیماً از نفوذ عمیقِ منطق و
پیام عاشورا در متن انقلاب اسلامی و نزد مدافعان آن نشات گرفته است. و
البته بر آگاهان به تاریخ اسلام و بخصوص در عصر حاضر پوشیده نیست که
رویکرد بی سابقه ملت ایران به روح فرهنگ عاشورا و مفاهیم قیام خیز آن
همچون: آزادیخواهی، شهادت طلبی، مبارزه و قیام و استقامت در راه خدا و از
جان گذشتگی و ایثار در مسیر هدفهای الهی، مدیون عمل و اندیشه و بیدارگری
امام خمینی است. و همچنانکه روح عاشورا و پیام عاشورا و درسهای عاشورا حقی
و سهمی بزرگ و بی بدیل در پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی دارند، امام
خمینی را نیز در احیای فرهنگ عاشورا و زدودن زنگارهای خرافه و بدعت و
پیرایه از آن، سهمی و حقی است بس بزرگ. و بر پیروان آن امام همام است که
در تجلیل و بزرگذاشت قیام تاریخساز ابا عبداللّه الحسین(ع)، در بستر
تعالیم عاشورایی امام خمینی حرکت کنند و بی توجه به دغدغه آفرینی ها و
تردیدافکنیهای روشنفکر نمایانی که توان درک اعجاز اثر خون و قیام و پیام
حسین(ع) را در حفظ اسلام ناب ندارند، بی توجه به این وسوسه ها به راه
نورانی و صراط مستقیمی که امام خمینی از قیام عاشورا نمایانده است و در
کلام و پیام آن عزیز جلوه گر است، ادامه دهند.
و البته چنانکه اشاره
کردیم، مکتب انقلاب اسلامی و منطق امام خمینی، مکتب و منطق عاشورای حسینی
است و کسانی که در صحت و اصالت و پیروزمندی این منطق تردید دارند و علیرغم
آنهمه آیات و نشانه های آشکار، بن بست شکنی و اعجاز این منطق را نمی فهمند
و پیروزیهای انقلاب اسلامی را به عواملی موهوم می سپارند و در مواجهه دین
با دشمنانِ مقتدر آن، مقهور قدرت و سلطه آنان گردیده و از تساهل و مدارا و
دست کشیدن از آرمانها و ارزشها، و از لزوم همگرایی اجتناب ناپذیر با جریان
ضد ارزشی حاکم بر جهان، و کوتاه آمدن در قضیه آرمانی فلسطین و حکم ارتداد
سلمان رشدی و کنار نهادن اندیشه مبارزه با آمریکا سخن می رانند و قلم می
زنند، اینان را در جمع پیروان امام خمینی و رهبر بزرگواری که به شایستگی
راه او را فریاد می کند، جایگاهی نیست.
رمز بقای انقلاب اسلامی،
ایستادگی بر ارزشها و آرمانهایی است که در منطق عاشورا به شفافترین و
زلالترین وجه ممکن متجلی گردیده است. لزوم پایبندی به این منطق و ایمان به
شعارهای این مکتب منحصر به عرصه اندیشه و اعتقاد نیست بلکه باید منطق
انقلاب امام را که جز منطق عاشورا نبود، و شعارها و آرمانهای امام را که
جز شعارها و آرمانهای عاشورا نبوده است، در متن عمل و جریان حرکت انقلاب،
از مدیریت سیاستگذاری و برنامه ریزی اجرایی و امور توسعه گرفته تا
قانونگذاری و قضا و عرصه دیپلماسی کشور و فرهنگ جامعه به عنوان معیارهای
انتخاب مدیریتها و به عنوان اصول راهنمای برنامه ریزیها و عملکردها در
اولویت نخست قرار داد.
کسی که عاشورایی نیندیشد و به درسها و پیامها
و شعارهای عاشورا به دیده تردید بنگرد، نمی تواند خدمتگزاری صادق برای
انقلاب عاشورایی امام خمینی باشد. این اندیشه عاشورایی بود که انقلاب
اسلامی را در سهمگینترین طوفانهای براندازی و توطئه و تجاوز و تهاجم به
پیروزی رسانید و حفظ کرد. و این عشق مقدس مردم ما به راه سالار شهیدان و
اعتقاد عمیق آنان به پیروزی خون بر شمشیر و عشق و جذبه شهادت طلبی بود که
کار نشدنی را ممکن ساخت و زلزله ای در ارکان به ظاهر پولادین نظام سلطه گر
جهانی افکند. و بارقه هایی از همین عشق و اعتقاد است که در لبنان و فلسطین
عرصه را بر مستکبرین تنگ ساخته است.
عزت و شرف و استقلال و
افتخاراتی که به دست آورده ایم نتیجه بازیابی فرهنگ عاشورا و دمیدن روح
شهادت و عطر تعالیم عاشورا در جامعه اسلامی است که با تدبیر و مجاهده عبد
صالح خدا حضرت روح اللّه پدید آمده است. بیایید همچون گذشته پاسداران صدیق
ارزشهای انقلاب خونین عاشورا باقی بمانیم ـ ان شاءاللّه.
نویسنده:حمید انصاری
شاید اولین بار که بحث اخلاق را به معنی خودسازی آن شنیدم ، در اطاق کوچکی در جلوی مسجد شیخ عبدالحسینی در انتهای بازار کفاشهای تهران بود . آن موقعها تازه انقلاب شده بود و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تازه از به هم پیوستن هفت گروه انقلابی اعلام موجودیت کرده بود و من هر هفته در نماز جمع? تهران ، مشتری ثابت بساطهای این تشکیلات جدید بودم که معمولا چند نفری هم وقتی اطلاعیه ها و بیانیه های جدید آن را می گرفتند ، گعد? بحثی تشکیل می دادند و من نوجوان ِ آن روز هم که خوراکم را پیدا کرده بودم تا مدتها می ایستادم و به بحثها گوش و گاهی ابراز وجودی هم می کردم .
مدتها گذشت . مسئول یکی از این بساطهای تبلیغاتی سازمان دیگر مرا می شناخت و از علاق? آنموقع من به سازمان مطلع شده بود اما سازمان نیرو نمی گرفت و تنها کسان مطمئنی را به عنوان "سمپات" قبول می کرد و پای من ابتدا از طریق همین اطاقک در مسجد مزبور به سازمان باز شد .
اولین سوال من در آنزمان از "برادر رضا" این بود که برای خودسازی و تقویت ایمان چه کنیم . برادر رضا دو چیز به من پیشنهاد کرد : یکی جلسات درس اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی که آنزمان در خیابان سقاباشی تشکیل می شد و دوم مطالع? کتاب "قلب سلیم" آیت الله عبدالحسین دستغیب که آنموقع هنوز شهید نشده و به همین دلیل معروف نبود.
همزمان با این دو اتفاق مهم در زندگیم ، هر هفته در نماز جمع? تهران برگه هایی با عنوان "دستور العمل 16 گانه امام خمینی برای خودسازی" توزیع می شد و ما که آن هنگام در انجمن اسلامی دبیرستان بودیم با بچه ها شروع کردیم به عمل کردن به آنها . یادم نمی رود یکی از تابستانها ، خواهر ِ حسن تهرانی که در سپاه پاسداران کار می کرد ، یک ماه حقوقش را داد تا من و حسن در عمل به یکی از بندهای دستور العمل خودسازی امام یعنی فراگرفتن دانشهای فنی به کلاسهای تعمیر رادیو تلویزیون برویم که البته رفتیم اما کلاسها پر شده بود و ما در کلاس تایپ شرکت کردیم و این زمینه ای شد که از این هنر ماشین نویسی به نحو کاملی در جریان تبلیغات انقلابی استفاده کنیم حتی سوالهای امتحانی مدرسه را ( بجز سوالهای کلاس خودمان را !) ما دو نفر تایپ می کردیم .
در هر صورت این مقدمه ، برای این بود که بگویم که این دستور العمل به طور وسیعی در نمازهای جمع? هر هفته توزیع می شد ، در اول و آخر برخی کتابهای اخلاقی که آنموقع چاپ می شد قرار داشت و شاید هنوز هم برخی کتابهای چاپ آن دوره این دستور العمل را داشته باشند . البته این دستور العمل ، نه در مجموعه کتابهای "صحیف? نور" و نه در "صحیف? امام" نیامده است و من نمی دانم که توزیع گسترد? آن موقع و سکوت دفتر امام را به حساب قطعی بودن صدور آن از سوی امام بدانم یا سکوت کتابهای مزبور را به حساب احتمال اینکه این برنامه از امام نباشد .
یاد آوری می کنم که در آن سالها این دستور العمل با این توضیح منتشر می شد که امام در پاسخ به درخواست "انجمن اسلامی دانشجویان و فارغ التحصیلان ایرانی هند و شبه قاره" این برنامه 1?گانه را یاد آور شده اند . البته در همان ایام عده ای این دستور العمل را با برخی موارد دیگر ادغام کرده و با امضای همین تشکیلات ، در یک پوستر بزرگ ?0 در 90 سانتیمتری سورمه ای رنگ منتشر کرده بودند که مطالب بیشتری داشت البته در آن پوستر ، تاکید نشده بود که تمام آن از امام خمینی است .
یک نکت? دیگر هم اینکه در کاغذهایی که این دستورالعمل را در اینجا و آنجا منتشر می کردند تفاوتهایی وجود داشت و دو سه بند کم و زیاد بود که من با ادغام هم? آنها و بدون اینکه انتساب آن را به امام ، صد در صد بدانم اما با احتمال بالای 9? در صد در انتساب آن به امام ( چون هیچ گاه تکذیب نشد) ، آن را در 19 بند می آورم و به خوانندگان خوب وبلاگم تقدیم می کنم و امیدوارم با عمل به آن ، روح امام را شادتر کنیم .
طبیعی است که عمل دقیق به تمام این موارد ، شاید کار سختی باشد اما می توان از جایی و از گامی ، آن را شروع کرد و به مرور ، قدرت و توانایی عمل به همه آن را به دست آورد .
اگر دوستانی نظری درباره این دستور العمل یا اطلاعات بیشتری درباره آن و جزئیات آن دارند می توانند در بخش نظرات آن را یاد آور شوند .
***
متن این دستورالعمل اخلاقی به شرح زیر است :
1- نمازهای یومیه را در پنج وعده بخوانید و نماز شب را حتما بپای دارید.
2- اوقات خواب خود را کم کنید و بیشتر قرآن بخوانید (بویژه سور? مزّمّل).
3- راس ساعت مقرر که بیدار می شوید ، دیگر نخوابید.
?- روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه بگیرید.
?- کم خوری را پیشه کنید ( خود را به خوردن شیر ، خرما و حلوا عادت بدهید ).
?- در مجالس و میهمانیهای باشکوه که فقرا به آن راه ندارند شرکت نکنید و خود نیز چنین مجالسی نداشته باشید .
7- برای عهد و پیمان اهمیت فوق العاده قائل باشید .
8- به تهیدستان انفاق کنید.
9- از مواضع تهمت دوری کنید.
10- دل به دنیا نبندید و آن را بر دستور خدا ترجیح ندهید.
11- لباس ساده بپوشید و از پوشیدن لباس رنگی خودداری کنید.(احتمالا منظورشان لباس شهرت می باشد )
12- از نظر مادّی به پایینتر از خود و از نظر معنوی به اولیاء الله بنگرید.
13- کار نیک خود را فراموش کنید و گناهان گذشت? خود را به یاد بیاورید.
1?- زیاد صحبت نکنید و دعاها را زیاد بخوانید ( بخصوص دعای روز سه شنبه را ).
1?- اول هر ماه ، خرج یک روز خود را صدقه بدهید [ شاید الان بتوان گفت به صندوق صدقات بریزید].
1?- دانشهای فنی (بویژه رانندگی ، مکانیک و رادیو تلویزیون) را فرا بگیرید .
17 - به ورزش بخصوص کوهنوردی و شنا اهمیت بدهید.
18 - از اخبار روز مسلمین و جهان با خبر شوید ( هر روز حداقل یک بار اخبار کامل را بشنوید).
19- بیشتر مطالعه کنید.
البته هر کدام از علما و بزرگان به فراخور مطالعات خود و ظرفیتهای طرف مقابل خود ، دستور العملهایی دارند که با مراجعه به سخنان یا کتابهای آنان می توان از نسخه های معنوی آنان نیز استفاده کرد و شاید در روزنوشتهای بعدی بتوان برخی از آنها را یاد آور شد اما به عنوان حُسن ختام این بحث که دستور العملهای امام خمینی است ، یک نکت? دیگر از امام به نقل از عروسشان خانم فاطم? طباطبایی اضافه می کنم که در شمار? 1?8 مجل? شاهد بانوان آمده است :
"یکی از مسائلی که امام در روزهای آخر به من توصیه می کردند ، خواندن "دعای عهد" است . امام می فرمودند : صبحها سعی کن این دعا را بخوانی ، چون در سرنوشت دخالت دارد".
زمانی که امام در پاریس و درمحله نوفل لوشاتو بودند ، برخی از همراهان امام گوسفندی ذبح کردند، طبق قانون کشور فرانسه ذبح حیوانات در خارج از کشتارگاه ممنوع است، امام وقتی که با خبر شدند این کار خلاف قانون کشور فرانسه است فرمودند : من از گوشت این گوسفند نمی خورم.
ماه مبارک رمضان که فرا می رسید امام خمینی (ره) ملاقات ها و برنامه های دیدار با مردم را لغو می کرد ، در ماه رمضان سه بار ختم قرآن می کرد و در هر سال 3 ماه روزه می گرفت ، ماه رجب ،شعبان و رمضان
یک روز ما منزل امام بودیم دیدیم که حضرت امام گوشت غذایشان رابه گربه می دهند . مادرم گفت : آقا توی این گرانی چرا گوشت را به گربه می دهید حضرت امام با حالتی ناراحت روبه ما کردند و گفتند این گربه با ما چه فرقی دارد ؟ ما نفس می کشیم آنها هم نفس میکشند اگر ما به آنها غذا ندهیم کی به آنها غذا بدهد ؟ (زهرا اشراقی نوه امام)
امام امت مقید بودند روزی یک ساعت دورحیاط پیاده روی کنند و قدم بزنند ، ایشان درحفظ صحت و سلامتی خود کاملا کوشا بودند مرحوم حاج آقا مصطفی می فرمود : آقا در 24 ساعتی که اکثر روز را درتک سلولی زندانی بودند آن یک ساعت رادر همان جا قدم زدند و ترک نکردند .
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دامه برکاته نقل می فرماید : امام امت (ره) به من فرمودند : .. آن طوری که من فهمیدم از اول انقلاب تا حالا مثل اینکه یک دست غیبی ما را درهمه کارها هدایت می کند .
آیت الله حاج سید مهدی روحانی می فرمود : امام کارهایی می کند که در وهله اول به عقل ما عقلا جور در نمی آید ولی بعدا معلوم میشود که حق با ایشان بوده است
اکثر آشنایان امام نقل مىکنند که ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامههایشان بود.
بعضى از نزدیکان ایشان مىگفتند که وقتى در ظلمت و تاریکى نیمه شب، آهسته وارد اتاق امام مىشدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مىکردم و مىدیدم که با خضوع و خشوعى خاص، نماز مىخواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا مىآوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر مىکردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است (6) .
یکى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مىگوید:
پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند (7) .
امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمىکردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارک رمضان را روزه مىگرفت و با این که در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل بهجاى نمىآوردند، افطار نمىکردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا مىخواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مىکردند و صبح زود، براى کارهایشان آماده مىشدند (8) .
خانم زهرا مصطفوى مىگوید:
راز و نیاز امام و گریهها و نالههاى نیمه شب ایشان، چنان شدید بود که انسان را بى اختیار، به گریه مىانداخت (9) .
یکى از اساتید قم نقل مىکرد: شبى میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانه جداگانهاى نداشتند و در منزل امام زندگى مىکردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و نالهاى شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!» . ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است که مشغول تهجد و عبادت است» (10) .
در ماه مبارک رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یکى از محافظان بیت مىگوید در یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان، نیمه شب، براى انجام کارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام، زار زار گریه مىکردند! هق هق گریه امام که در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خویش راز و نیاز مىکند. (11)
آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضانهاى دیگر متفاوت بود! به این صورت که امام همیشه، براى خشک کردن اشک چشمشان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارک رمضان، حولهاى را نیز همراه برمىداشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شبشان، از آن استفاده کنند! (12)
پی نوشت:
5-روزنامه جمهورى اسلامى، 20 / 11 / 64 .
6- امام در سنگر نماز، ص 83 / هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 129 .
7- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، حبیب و محبوب، ص 53 / سیماى فرزانگان، ص 180 .
8- سیماى فرزانگان، ص 159 / برداشتهایى از سیره امام خمینى( ره) ، ج 3 ، ص 99 .
9- برداشتهایى از سیره امام خمینى (ره) ، ج 3 ، ص 132 .
10- همان، ص 286 .
11- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 104 / جلوهاى از خورشید ، ص 90 .
12- برداشتهایى از سیره امام خمینى ، ج 3 ، ص 126 .
احترام به نام محمد و علی
امام در پاریس می خواستند کفش بپوشند، پایشان را که بلند کردند تا روی روزنامه بگذارند، سئوال کردند : مثل اینکه این روزنامه های ایرانی هستند؟ عرض کردند: بله آقای ، ولی این صفحه آگهی هاست. با این حال پایشان را روی روزنامه نگذاشتند و برگشتند و فرمودند: شاید یک اسم محمد یا علی در اینها باشد.
یکی از حالات عرفانی امام نسبت به دعا و توسل است. در نوفل لوشاتو شاهد بودیم ، شب عاشورا بعد از اینکه نماز تمام می شد می فرمودند: کسی هست که روضه بخواند؟ یکی از برادرها بلند می شود و روضه می خواند و ناظر بودیم که امام دستمالشان را در آوردند و شروع به گریه کردن می کنند و واقعا انسان در مقابل این روح خالص شده از گفتن هر کلام و تفسیری عاجز می شود.
ادب امام
یکی از نزدیکان امام خمینی (ره) می گوید: اگر ما بدون توجه قرآن را روی زمین می گذاشتیم، امام آن را بر می داشت و می فرمود: قرآن نباید روی زمین بماند.
امام امت رحمه الله علیه وقت تلاوت قرآن و ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السلام روی زمین می نشست.
روز 12 بهمن 1357 هنگامی که امام از هواپیما پیاده شد، به هیچ وجه حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش راه برود.
امام با همه محترمانه برخورد می کردند، در دوران زندگیشان من تاکنون ندیدم یک مرتبه یک کسی را بلند صدا کند، اسم کارگرشان را هم سبک صدا نمی زند و با احترام نام می بردند.