ممانعت از عبور دشمن از کارون در فارسیات واقع در 28 کیلومتری اهواز .
گزارش اقدامات مهندسی عراق در خوزستان .
اعلام تشکرنامه مجلس شورای اسلامی از اعضاء جبهه پایداری برای عدم شرکت در کنفرانس سران عرب .
مسأله گروگانها : ایران : به ازای انجام بخشی از خواسته های ایران ، تعدادی از گروگانها آزاد خواهند شد .
آمریکا : آزادی مرحله به مرحله گروگانها غیرقابل قبول است .
اعزام یک هیأت دیپلماتیک ایران به پاریس ـ مصاحبه مطبوعاتی سفیر ایران در آلمان در مورد سکوت غرب در برابر تجاوز عراق به ایران .
اعلام تیرگی چشمانداز صلح در پایان مأموریت اولاف پالمه ـ اعلام توافق ایران و عراق بر خروج کشتیهای تجاری که در اروندرود به دام افتاده اند .
درباره پیمان امنیت جمعی کشورهای خلیج فارس : الرای العام چاپ کویت : پیش نویس این پیمان که تا اندازهای به جنگ ایران و عراق مربوط است ، جهت ملاحظه به وزیر ان کشورهای مربوطه داده شد .
رادیو آمریکا : اقدام تازه عربستان سعودی به جنگ ایران و عراق مربوط میشود مخصوصاً که حمله هوایی ایران به یک منطقه مرزی کویت باعث ایجاد نگرانی و احساس همبستگی میان کویت و همسایگان شده است .
رادیو لندن : پرتاب موشک از هواپیماهای ایران به خاک کویت دلیل دیگری برای کشورهای کوچک منطقه گردید که زیر چتر حمایت سعودی گرد آیند .
تکذیب ارسال اسلحه به عراق توسط وزیر خارجه یوگسلاوی در عین تأکید بر روابط گسترده با این کشور . فرانکفورتر الگماینه چاپ آلمان : ادعای عقب راندن عراقیها از سوسنگرد مسخره است .
اجرای آتش سنگین روی سوسنگرد و انهدام پل مرتبط کننده دو قسمت شرقی و غربی شهر ، افزایش مداوم نیروهای دشمن ، تلاش برای کسب آمادگی حمله وسیع به سوسنگرد و نظر اطلاعات سپاه درباره تفاوت اهمیت سوسنگرد و هویزه .
از سرگیری تردد نظامی در جاده خاکی آبادان ـ ماهشهر به دلیل عقبنشینی عراق در این منطقه براثر تحرکات پی در پی چریکی خودی ، شلیک خمپاره در اهواز . تبادل آتش در جبهه میانی از جمله آتش خودی در ارتفاعات ذیل و آثار آن .
بمباران مناطق مسکونی و میدان بارفروشان خرمآباد توسط هواپیماهای دشمن .
اعلام آخرین مواضع ایران درباره گروگانها توسط آقای رفسنجانی در لبنان . مذاکرات آقای رفسنجانی در لبنان با الیاس سرکیس ، رئیس جمهور و کامل اسد ، رئیس مجلس لبنان .
ارسال ابلاغیه وزارت دفاع عراق برای اجرا به واحدهای ذیربط شامل لزوم حضور افسران، درجهداران و سربازان در خطوط مقدم جبههها به اندازه نیمی از طول جنگ، طبق ضوابطی خاص، با عنوان شرکت در قادسیه صدام سخنان رئیسجمهور در آخرین روز سمینار فرماندهان بسیج در استادیوم آزادی
ادامه تبلیغات رسانهها به نفع رژیم عراق در خصوص وضعیت اسرای عراقی در ایران و عدم انعکاس اظهارات دکتر خرازی در بیشتر رسانههای گروهی منطقه و جهان
تحرکات جدید در اقتصاد نفت با توجه به توقف جنگ کشتیها سخنان فرمانده نیروی دریایی در آستانه روز نیروی دریایی دربارة کارایی نیروی دریایی ایران در منطقه و واگذاری جزایر کویتی؛ بلاتکلیفی در مورد تحویل شش زیردریایی سفارش ایران به آلمان تا پایان جنگ به گفته سخنگوی دولت آلمانغربی .
از جمله در جلسه ای توجیهی به همین منظور دوستی از مسئول رزم شب که تأکید می کرد حتی در گوشی نباید حرف بزنید چون شب صداها خیلی سریع انعکاس پیدا می کند پرسید: آقا اجازه است!، سوت چی، می توانیم بزنیم!
اعلام آتشبس در کردستان توسط حزب منحله دمکرات
پیام حضرت امام به کردستاناجرای آتش و تحرک زمینی مجدد عراق در سوسنگرد ، عقبنشینی براثر ضربات مدافعان و افزایش استعداد و قوت گرفتن احتمال حمله وسیع عراق به سوسنگرد . دو گزارش متناقض از رادیو کلن و نیویورک تایمز درباره حوادث سوسنگرد . اجرای آتش روی شهر اهواز .
جبهه شمالی : تحرک گروه ضدانقلابی کومله در سردشت و آماری از نفرات سردار جاف و شیخ عثمان و پالیزبان . حمله هوایی دشمن به ایلام .
گزارش نماینده امام و سخنگوی شورای عالی دفاع ( آیتا… خامنهای ) از تبلیغات برون مرزی سخنرانی رئیس مجلس ( آقای رفسنجانی ) در مجلس ملی سوریه : علت شروع جنگ به خطر افتادن منافع آمریکا در منطقه است .
گزارشی از ردههای اطلاعاتی در مورد تدابیر و فعالیتهای دشمن برای مقابله با حمله احتمالی ایران همراه با تبلیغات رسانههای عراق پیرامون عملیات آتی و تهدید به نابود کردن تأسیسات اقتصادی ایران در صورت حمله مزبور. گزارشهائی از ادامه فعالیت عملیات شناسایی در هور توسط نیروهای خودی.
تمهیدات جهت تأسیس قسمت پدافندی ش.م.ر در یگان های سپاه با توجه به قطعی بودن استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی.
شهادت 19 تن از رزمندگان خودی به دست ضدانقلاب در دو محور بوکان - مهاباد و اطراف بانه. فعالیتهای ارتش عراق در ارتباط با تحرکات ایذایی عوامل ضدانقلاب در داخل و خارج کشور ادامه ورود کامیونها با محموله سلاح و تجهیزات از کشورهای اردن و عربستان به عراق ورود وزیر امورخارجه عراق به امریکا و تأکید مقامات عراقی بر تصمیم جهت تجدید روابط با واشنگتن.
کلیپ هدیه اسرائیل برای کودکان جهان
عکس:
لینک مشاهده:
http://youtube.com/watch?v=W9cl8l4ykbA
تهدید آمریکا مبنی بر صدمه دیدن شوروی در صورت عدم همکاری شوروی باآمریکا در رابطه با تحریم ایران.
جبهه های جنوب : جا به جای دشمن در منطقه عمومی سوسنگرد .
درگیری ایذایی در جاده اهواز ـ خرمشهر ، شخم زمینهای بستان توسط دشمن .
تحرک دشمن در جبهه مریوان .
گزارش سازمان عفو بین الملل از بازداشتها و شکنجه ها در عراق .
مصاحبه مطبوعاتی « جنبش خلق عربستان » ( خوزستان ) در بغداد و تهدید به افزایش عملیات .
نمونه هایی از حمایت تدارکاتی ، سیاسی و تبلیغی عربستان و قطر از عراق و حمایت سیاسی سوریه از ایران .
بازتاب اخبار مربوط به طرح مسألة محاکمه احتمالی گروگانها توسط ایران و واکنش تند وزارت خارجه و رئیس جمهور آمریکا و نیز تفسیر یک نشریه آفریقایی از ارتباط استقلال جهان سوم با سرنوشت آتی ایران در برخورد بر آمریکا .
موافقتنامهای بین رژیم بغداد و آمریکا که موجب آن یک واحد 200 نفری از نیروهای تفنگداران دریایی آمریکا به منظور حفاظت از سفارت و دیگر تاسیسات آمریکایی در بغداد به عراق اعزام شدهاند.
آزادی شهر ... و عراق توسط کردهای مخالف دولت عراق (22 ژانویه 1986)
عملیات کربلای 4: عملیات کربلای چهاربا رمز محمد رسول الله(ص) درمنطقه عملیاتی غرب اروند رود آغازشد. عملیات کربلای چهار به همت نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صورت گرفت . رزمندگان پرتوان سپاه اسلام در این عملیات ضمن پاک کردن منطقه عملیاتی ازلوث وجود دشمن تعداد کثیری ازآنان را به هلاکت رسانده یا به اسارت گرفتند.
وقتی حرف از عملیات و نبرد با دشمن می رسید، چنان روی منبر می رفت و دم از شجاعتهای بی نظیرش می زد که ما به خود می بالیدیم که یکی از مشهورترین و چالاک ترین رزمندگان دوران به دسته ما آمده و موقع جنگ دلواپسی نداریم و او یک تنه خودش یک لشکر است و اگر صدام از وجود او با خبر شود برای کله پشمالویش میلیون ها جایزه می گذارد. از نبردهای تن به تن با عراقی های چون غول بی شاخ و دم تعریف می کرد. از روزی گفت که یک تنه به قلب یک لشکر زرهی زده و از آن سو سالم بیرون آمده، درحالیکه پشت سرش صدها تانک و نفربر آتش گرفته و کشته های دشمن پشته شده، از زدن هواپیمای میگ دشمن می گفت که چطور با تیر بار باعث سقوطش شده و با قناسه دوربین دار نشانه رفته زده و چتر خلبان نگون بخت سوراخ شده و خلبان با کله افتاده تو مرداب و فقط چتر نجاتش بیرون مانده است. از ساعتی می گفت که نزدیک بوده صدام حسین را اسیر کند و صدام مادر مرده با کمک صدها بادیگارد و کماندو، از چنگ او گریخته و نصف عراق را به خاطر این جان به در بردن سور داده است. خلاصه کلام شد رستم تهمتن و ما چه ذوقی کردیم. اما این وسط سعید بود که حرص می خورد و به حرفهای رستم خان پوزخند می زد. تا اینکه قرار شد برای حمله به خط مقدم برویم.
از ساعتی پیش رستم خان افتاده بود به تب و لرز و انگار که در آن هوای سرد زمستانی در سونا باشد، شرشر عرق می ریخت، یکی از بچه ها گفت: «برادر شما حالتان خوب نیست. بهتر نیست برای عملیات نیایید و وقتی حالتان خوب شد بیایید؟» تا رستم خان خواست این تعارف شابدالعظیمی را قاپ بزند، سعید با لبخندی موذیانه گفت: « این حرف ها چیه؟ این برادر به این بیماری ها عادت دارند. تازه امید و قوت ما به عابد و جنگجویی مثل ایشان است. زد و خدا نکرده ما تو محاصره افتادیم. اگر ایشان نباشد ما چه خاکی به سر کنیم؟ نچ! من صد در صد می دانم که ایشان هم تمایلی به ماندن ندارند!» رستم خان لب گزید و بعد گفت: «باشد می آیم. این بیماری مهم نیست!» سعید موذیانه خندید.
سوار ماشین ها شدیم و راهی شدیم. بس که رستم خان لرزید من هم لرزه افتادم. با چشمانی گرد شده و دندانهای قفل شده با هر انفجاری که دور و نزدیک بلند می شد، سر می دزدید و رنگ می داد و رنگ می گرفت. همین که رسیدیم به خط اول و نبرد شروع شد، در یک لحظه رستم خان را دیدم که نعره کشان و واویلا گویان پشت به دشمن، رو به میهن چهار نعل و شلنگ تخته زنان می دود. تعجب کردم که چه شده است. کمی جلوتر سعید را دیدم که آش و لاش شده و هرهر می خندید. فکر کردم که موجی شده است. وقتی بالا سر سعید نشستم تا زخم هایش را ببندم سعید گفت: «دیدیش؟» سر تکان دادم که آره و گفتم: «بنده خدا سر تا پاش خونی بود. حتمی موجی هم شده بود، چون فریاد زنان می دوید!» سعید در حالیکه چهره اش از درد منقبض شده بود خندید و گفت: «چه می گویی؟ خون من پاشید رو بدنش. اولش غش کرد. من بدبخت سر حال آوردمش. دوباره تا مرا دید یک جیغی زد بدتر از سوت خمپاره و دِفرار. عجب رستم یلی بود!»
بعد از عملیات رستم خان را ندیدم. اما چند سال بعد او را در مراسمی دیدم که داشت از شجاعت هایش در جبهه می گفت و ملت حظ می کردند!
نزدیک عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود. باید کوتاهش می کردم. مانده بودم معطل تو آن برهوت که جز خودمان کسی نیست، سلمانی از کجا پیدا کنم. تا این که خبردار شدم که یکی از پیرمردهای گردان یک ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح می کند.
رفتم سراغش. دیدم کسی زیر دستش نیست. طمع کردم و جلدی با چرب زبانی، قربان صدقه اش رفتم و نشستم زیر دستش. اما کاش نمی نشستم. چشمتان روز بد نبیند. با هر حرکت ماشین بی اختیار از زور درد از جا می پریدم. ماشین نگو تراکتور بگو! به جای بریدن مو ها، غِلفتی از ریشه و پیاز می کندشان!
از بار چهارم، هر بار که از جا می پریدم، با چشمان پر از اشک سلام می کردم. پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد. اما بار آخر کفری شد و گفت:«تو چت شده سلام می کنی.یک بار سلام می کنند.»
گفتم :«راستش به پدرم سلام می کنم.»پیرمرد دست از کار کشید و با حیرت گفت:«چی؟ به پدرت سلام میکنی؟ کو پدرت؟»اشک چشمانم را گرفتم و گفتم:«هر بار که شما با ماشینتان موهایم را می کنید، پدرم جلوی چشمم میاد و من به احترام بزرگتر بودنش سلام می کنم!»
پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانه ای خرجم کرد و گفت:«بشکنه این دست که نمک ندارد...»
مجبوری نشستم و سیصد، چهارصد بار دیگر به آقاجانم سلام کردم تا کارم تمام شد.