یکبار یکی از مسئولان مملکتی ، در حالی که پدر مسنشان هم با او بود، برای انجام کارهای جاری به خدمت حضرت امام رسیدند. پس از این که از خدمت حضرت امام بازگشت، گفت:« می خواستم به حضور حضرت امام برسم، من جلو افتاده بودم و پدرم را از دنبال می آوردم. پس از تشرف، پدرم را به حضرت امام معرفی کردم. حضرت امام نگاهی کردند و فرمودند: « این آقا پدر شما هستند؟(پس چرا شما جلوتر از او راه افتادی و وارد شدی؟!»
| |||||
بر اساس ادله و روایات، این سه کتاب از کتابهای حضرت علی علیه السلام هستند که بنا بر تحقیقات دانشمندان بزرگ شیعه مطالب کتاب مصحف فاطمه از مواعظ و حکمتها و امثال و عبرتها و مطالب نوادر تشکیل شده است و حضرت علی علیه السلام آن را بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) برای کاهش رنجها و مصیبتهای حضرت زهرا(س) نوشته است. اما کتابهای الجفر و الجامعه، دو کتابی هستند که مطالب آن توسط حضرت رسول اکرم(ص) بیان و املاء شده است و حضرت علی علیه السلام آنها را به رشته تحریر در آورده و در آنها مطالبی پیرامون احکام حلال و حرام که مردم به آنها احتیاج دارند(الجامعه) و هم چنین بیان حوادث و وقایع آینده و کتابهای انبیاء گذشته و کتابهای آسمانی قبل از قرآن کریم(الجفر) آمده است. ولی این کتابها فعلاً در دسترس ما نیست و ما معتقدیم که در اختیار حضرت مهدی(عج) میباشد و امیدواریم که که با ظهور آن حضرت این کتابها نیز در اختیار بشریت قرار گیرد.[1] منبع پاسخ: پایگاه حوزه2103، 2103 [1]برای آگاهی بیشتر رجوع شود به : معالم المدرستین، سید مرتضی عسکری، ج 2 ص 401-402 . |
دانش و بینش, دو مشخصه عمده حیات انسانى و وجه تمایز آن با سایر نمودهاى حیات در پهنه گیتى هستند. با این حال, اگر این دو عنصر ارجمند به ساحت عمل راه نیابند و بر اخلاق و منش و رفتار انسانى اثرنگذارند, حرمت و کرامت انسانى شکل نخواهد گرفت و آدمى چون ظرفى گلین خواهد بود که در آن جواهراتى چند نهاده اند, بى آن که ظرف کمترین ارزش افزوده, یافته باشد.
انسان, آن گاه انسان است و به کرامت انسانى دست مى یابد که خاک وجودش با زلال دانش و بینش در هم آمیزد و صنعى نوین در قالب اخلاق و منش متعالى از آن تولّد یابد. بنابراین اخلاق, عصاره همه ارزش هاى ذاتى و اکتسابى انسان و چکیده تعالیم آسمانى پیامبران است.
دانش در این میدان با همه ارجمندى که دارد تنها یک ابزار و ضرورت است. و بینش و ایمان, یک گذرگاه است. و اخلاق و عمل, مقصد و نتیجه نهایى آن.
از این رو قرآن هر چند ایمان و علم را مایه ارزش شمرده است, اما نگاه نهایى و ارزشى انسان را به ساحت عمل مربوط دانسته است:
(یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات و الله بما تعملون خبیر)
مجادله/11
خداوند اهل ایمان و برخورداران از دانش را از میان شما انسان ها براساس درجات و مراتب, رفعت مى بخشد و خداوند به آنچه انجام مى دهید, بس آگاه است.
از این آیه و 182 آیه دیگر قرآن استفاده مى شود که علم و ایمان, دانش و بینش به منزله دو عدد هستند که در یکدیگر ضرب مى شوند و حاصل ضرب آنها اخلاق وعمل است. پس رابطه متقابلى میان حاصل ضرب و اعداد در هم ضرب شده وجود دارد. چنان که همین رابطه میان عمل اخلاقى ـ درمقابل هر عمل سهوى و عمل جبرى ـ و ایمان و عمل آدمى مشهود است:
(ثم جعلناکم خلائف فى الارض من بعدهم لننظر کیف تعملون) یونس/14
پس شما را جانشین نسل هاى پیشین در روى زمین قراردادیم تا بنگریم که چگونه عمل مى کنید.
نام امام خمینى, امروز براى بسیارى از انسان ها آشناست و هر کدام او را از زاویه نگاه و آگاهى و دلبستگى هاى خود مى شناسند. اهل سیاست و حکومت و مدیریت او را به عنوان یک رجل سیاسى, و اهل فقه و فلسفه و عرفان او را به عنوان یک فقیه, فیلسوف و معلم عرفان نظرى مى شناسند, و کاوشگران علوم تربیتى و رهروان عرفان عملى و شیفتگان اخلاق و منش انسانى او را به عنوان انسانى نمونه و خودساخته و ذوب شده در اخلاق الهى معرفى مى کنند. و او به راستى این همه بود و از این جامعیت بهره داشت, اما آنچه به او جذابیت و محبوبیت بخشیده بود و او را تا اوج یک قهرمان در قلب یک ملت بالابرده بود, اخلاق و منش متعالى او بود. چنان که انبیا چنین بودند و خداوند در توصیف پیامبر خاتم او را به اخلاق, بردبارى و دلسوزى و کرامتش ستوده است: (و انّک لعلى خلق عظیم) قلم/4
همانا تو از اخلاق و منشى بس عظیم برخوردارى.
(و لوکنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک) آل عمران/159
و به راستى اگر تو خشن و سخت دل بودى, از پیرامون تو پراکنده مى شدند.
بدیهى است که نرم دلى و مهربانى یکى از خصلت هاى نیک و ارجمند انسانى است, ولى جاى تأمل دارد که چرا خداوند از میان همه کرامت هاى پیامبر اکرم, این صفت را به عنوان صفت جذابیت آفرین یادکرده است؟
شاید بتوان در پاسخ گفت که محبت به انسان ها, عشق به آنها, صبورى در برابر آنها و تحمل خشونت و ناسپاسى آنان, تنها براى کسى حاصل مى شود که در سایر زمینه ها نیز ساخته شده و متعادل و متعالى باشد, چرا که هر خصلت نکوهیده مى تواند سرانجام به سنگدلى و تجاوز و نابردبارى بینجامد.
به هر حال امام خمینى(ره) به عنوان یکى از وارثان خط انبیا و اولیاى الهى, چهره اى است که باید بخش عظیمى از موفقیت هاى او را در شخصیت عملى و اخلاق او جست وجو کرد. البته به این نکته اشاره شد که عمل و اخلاق شایسته, در سطوح عالى و در گستره مسائل انبوه اجتماعى, حاصل ضرب علم و ایمان است; هر چند در سطوح آغازین ریشه در فطرت و سرشت انسان دارد.
این است که امام خود نیز به آثار علمى ـ اخلاقى خود عنایت بیشترى داشت تا سایر آثار علمى خویش, و در وصیت خود سفارش کرده است که از ضایع شدن آثار خطى ایشان جلوگیرى شود, به ویژه کتاب هاى اخلاقى که به رشته تحریر درآمده است.1
آثار اخلاقى امام به دو بخش آثار نظرى و آثار عملى قابل تقسیم است. آثار نظرى امام, مطالبى است که ایشان با عنوان مباحث عرفانى یا نکته ها و توجیه هاى اخلاقى در کتاب ها و سخنان خود بیان داشته است, و آثار عملى ایشان, منش ها و روش هایى است که در زندگى اجتماعى و سیاسى به کار بسته و ما از آنها برداشت اخلاقى داریم.
حجم هر کدام از این دو مقوله به حدى است که پرداختن به هر یک, نویسنده این مقاله را از پرداختن به دیگرى باز مى دارد. از این رو ما تنها به مقوله نخست, آن هم نه با ادعاى استقصا, خواهیم پرداخت.
مسلک هاى اخلاقى
نگاه تحلیلى به مقوله اخلاق, نشان مى دهد که اگر چه مفهوم اجمالى که از این واژه به ذهن مى آید, مشترک و نزدیک به هم است, اما در بسیارى از مباحث نظرى آن, مانند ریشه هاى فطرى یا اعتبارى اخلاق, اطلاق یا نسبیت اخلاق, مسلک ها و روش هاى اخلاقى و… اختلاف نظر وجود دارد.
از آن میان, ما به منظور شناخت مسلک اخلاقى امام, ناگزیر هستیم نگاهى هر چند اجمالى به مسلک هاى اخلاقى داشته باشیم.
1. اخلاق زیستى و همسازى اجتماعى
ساده ترین و بسیط ترین نگاه به مقوله اخلاق, نگاه زیستى و همسازى اجتماعى به آن است, با این توضیح که انسان در جامعه متولد مى شود و ناگزیر است که در میان جامعه به نیازهاى خود پاسخ گوید, اما نیازها و منافع انسان ها با یکدیگر ناسازى دارد. آرمان ها و خواسته هاى انسان گسترده است ومنابع تأمین آن محدود.
با این شرایط اگر انسان بخواهد بى هیچ ضابطه و قانونى عمل کند و رفتارى را ازخود بروز دهد, به زودى با واکنش هاى شدید مواجه شده منافع خود را از دست مى دهد و آرامش و رفاه و برخوردارى او به اضطراب و محرومیت و سختى تبدیل مى شود. بنابراین انسان براى دستیابى به لذت زندگى و برخوردارى از رفاه و آسایش, ناگزیر باید رفتار اجتماعى خود را به گونه اى سامان دهد که تأمین کننده لذت و رفاه او باشد و این سامان دهى و ضوابط و روش هاى آن (اخلاق) نامیده مى شود.
در این نگاه, خصلت هایى چون خوش رویى, نرم خویى, خوش زبانى, آرامش, خوش بینى, امیدوارى و… از خصلت هاى مثبت به شمار مى آیند, اما با سایر نگاه ها و مسلک ها که یاد خواهیم کرد تفاوت هایى دارند:
الف. اخلاق زیستى و معاشرتى, تنها به تنظیم ظاهرى روابط اجتماعى انسان ها نظر دارد و به چیزى با عنوان (نیت) و (باور) نمى اندیشد.
ب. در اخلاق زیستى, انگیزه اصلى از توجه به اخلاق و رعایت آن, منافع فردى و دنیوى است و فراتر از منافع فردى و دنیوى افقى دیده نمى شود.
ج. پشتوانه اخلاق زیستى, احساس هاى عاطفى, مصلحت هاى شخصى, عادت ها و رسوم ملى است.
د. در این نگرش, اخلاق, امرى اعتبارى و صورى است و در شرایط گوناگون تعریف ها و نمودهاى متفاوت و گاه متضاد دارد. چرا که براى تنظیم روابط اجتماعى, باید سنت ها و نگاه هاى جمعى ملاک قرار گیرد, و این سنت ها مى تواند در جامعه هاى گوناگون, ناهمگون و ناهمسو باشد.
2. اخلاق عقلى و فلسفى
در این نگرش, عقل محور اصلى تشخیص خیر وکمال است و آنچه را عقل خیر و کمال تشخیص دهد, باید مورد عمل قرار گیرد. در مسلک فلسفى و عقلى, علت ناهنجارى هاى اخلاقى, جهالت و کم خردى است و براى مبارزه با فساد اخلاقى, باید به رشد دانش و تعقل همت گمارد. فیلسوفان معتقدند که:
(چون نیکوکارى بسته به تشخیص نیک و بد, یعنى دانایى است, بالأخره فضیلت به طور مطلق جز دانش و حکمت چیزى نیست, اما این دانش چون در مورد ترس و بى باکى, یعنى علم به این که از چه باید ترسید و از چه نباید ترسید ملحوظ شود, (شجاعت) است, و چون در رعایت مقتضیات نفسانى به کار رود (عفت) خوانده مى شود, وهرگاه علم به قواعدى که حاکم بر روابط مردم بر یکدیگر مى باشد منظور گردد (عدالت) است, و اگر وظایف انسان نسبت به خالق در نظر گرفته شود, دیندارى و خداپرستى است. و این فضایل پنجگانه یعنى حکمت, شجاعت, عفت, عدالت و خداپرستى, اصول اول اخلاق سقراطى بوده است.)2
3. اخلاق عرفانى و سیر و سلوکى
این مسلک با پیراستن دل از آلودگى ها و آراستن آن به زیور (محاسن اخلاق) از راه ریاضت و مجاهدت مى کوشد تا حقیقت را در آن متجلى گرداند. دراین مسلک, حرکت قلبى و عملى مورد نیاز است نه حرکت فلسفى و عقلى. در نگاه عرفان, انسان با تزکیه نفس, راه تعالى مى پوید و از معبر قلب به قرب الهى مى رسد و دردخداجویى و عشق به کمال مطلق را تازیانه سلوک مى شناسد.
مسلک عرفانى خط سیر حرکت را در دو قوس نزول و صعود مى بیند که در قوس نزول, انسان از بیرون سیر مى کند, و در قوس صعود ـ که شامل حرکت اخلاقى است ـ شوقى از درون مى جوشد که به معرفت افاضى و علم لدّنى چشم دوخته است و علوم رسمى را در جهت رسیدن به مقام قرب الهى کارساز نمى داند. عارفان به رسیدن فرا مى خوانند و فیلسوفان به دانستن دعوت مى کنند.
شیوه اخلاقى امام
امام از آن جهت که فیلسوفى عارف است درهر دو میدان, دستى قوى داشته است. به هر حال اخلاق عرفانى را, هم دریافته وهم مورد توجه قرار داده است, بااین تفاوت که اگر عارفان در مباحث عرفانى به مخاطبان اصطلاح شناس و داراى سطح خاصى از سیر و سلوک توجه داشته اند و همواره در قالب عبارات و تعابیر و اصطلاحات فنى سخن گفته اند و راه نموده اند, امام, هم در آن سطح حرکت کرده و هم اخلاقى عرفانى ـ اجتماعى به مخاطبان عام ارائه داشته است. و این همان ویژگى است که مسلک اخلاقى امام را بیش از سایر مسلک ها به روش قرآنى نزدیک کرده است. چرا که قرآن (هدیً للناس) است و پیامبر اکرم(ص) به عنوان حامل هدایت قرآنى و تزکیه ربانى, فرستاده شده به سوى توده هاى مردم است: (وما ارسلناک الاّ کافّة للناس بشیراً ونذیراً) (سبأ/28)
البته این معنى با بهره مندى ویژه خاصان و نخبگان طریق سلوک و معرفت, منافات ندارد, چرا که: (انما یتذکّر اولوا الالباب) و (انمّا یخشى اللّهَ من عباده العلماءُ)
مطالعه و تأمل در آثار و رفتار امام, نشان مى دهد که وى بیش از آن که از مسلک هاى فلسفى و عرفانى خاصى متأثر باشد, روحش از آبشخور رهنمودهاى قرآن و عترت سیراب شده است و بهترین دلیل آن, جامعیت, فراگیرى و تعادل رفتارى اوست; جامعیت و تعادلى که در روش هاى ابداعى بشر شاهد آن نیستیم.
امام, بر روش عرفانى سیر و سلوک و تزکیه و اخلاق صحّه گذاشته و با این حال جریان هاى ساختگى ریاضت هاى صوفى گرانه و باطنى گرى را نفى کرده است. امام طریقت را جز از راه شریعت و متعامل با آن نمى شناسد و کسانى را که نام (اهل الله) بر خویش نهاده و از ظاهر و باطن شریعت بى خبرند, مشتى قلندر وخودبین دانسته است.3
این است که وقتى به تجزیه و تحلیل و نقد کتاب هاى اخلاق مى پردازد, از افراط و تفریط هایى که جامعیت نگاه قرآن و عترت را وانهاده اند, انتقاد مى کند و مى نویسد:
(حتى علماء اخلاق هم که تدوین این کتب کردند, یا به طریق علمى ـ فلسفى بحث و تفتیش کردند, مثل کتاب شریف (طهارة الاعراق) محقق بزرگ ابن مسکویه, و کتاب شریف (اخلاق ناصرى) تألیف حکیم متأله و فیلسوف متبحّر افضل المتأخرین نصیرالملة و الدین(قدس الله نفسه الزکیة), و بسیارى از قسمت هاى کتاب (احیاء العلوم) غزالى. و این نحو تألیف علمى را در تصفیه اخلاق و تهذیب باطن تأثیر بسزا نیست, اگر نگوییم اصلاً و رأساً نیست. و یا از قبیل تاریخ اخلاق است که صرف وقت در آن, انسان را از مقصد اصلى بازمى دارد.
کتاب احیاء العلوم که تمام فضلا او را به مدح و ثنا یاد کرده ومى کنند و او را بدء و ختم علم اخلاق مى پندارند, به نظر نویسنده در اخلاق و قلع ماده فساد و تهذیب باطن کمک نمى کند, بلکه اکثر ابحاث اختراعیه و زیادى شعب علمیه و غیرعلمیه آن و نقل هاى بى فایده راست و دروغ آن, انسان را ازمقصد اصلى باز مى دارد و از تهذیب و تطهیر اخلاق عقب مى اندازد.)4
پایه هاى سلوک اخلاقى و عرفانى امام
روش عرفانى و سلوک اخلاقى امام, داراى اصول بنیادین و پایه هاى چندى است که مهم ترین آنها موارد زیر است:
1. پایبندى به شریعت
چنان که گفته شد, انسان با توجه به محدودیت هاى خاص ذهنى و عملى خود, بیشتر, نگاه جامع به مسائل را فرو مى نهد و در میدان باور و عمل گرفتار افراط و تفریط مى شود. از این رو در زمینه تزکیه معنوى و اخلاقى نیز گروهى کاملاً ظاهرگرا و عده اى به شدت باطن گرا شده اند. در حالى که آئین متعالى براى امت وسط, اعتدال در تمسّک به ظاهر و اهتمام به باطن است, به طورى که هیچ کدام آسیب نبیند و حق هر یک ادا شود. امام در این زمینه مى نویسد:
(و بدان که هیچ راهى در معارف الهیه پیموده نمى شود مگر آن که ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت. و تا انسان متأدب به آداب شریعت حقه نشود, هیچ یک از اخلاق حسنه از براى او به حقیقت پیدا نشود, و ممکن نیست که نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از براى او منکشف شود.)5
درموردى دیگر درباره التزام به آداب شریعت مى نویسد:
(و این یکى ازمهماتى است که باید نفوس ضعیفه ما به آن خیلى اهمیت دهند و مراقبت کنند که آثار ایمان در جمیع ظاهر و باطن و سرّ و علن, نافذ وجارى باشد.)6
2. آموختن از استاد و پرهیز از خودمحورى
امام با الهام از آیات قرآن که ارسال رسولان و تعیین اسوه و الگوى عملى را براى تزکیه و تهذیب و تعالى انسان ها ضرورى دانسته است و نیز آیاتى چون آیات مربوط به رویارویى موسى(ع) با فردى که سمت استادى بر او داشت ـ خضر نبیّ(ع) ـ و نیز با توجه به این که حرکت بدون راهنما در مسیر سلوک عرفانى و اخلاقى, به طور معمول لغزشگاه هاى فراوان داشته و در عمل دیده شده است که رهپویان بى راهنما گرفتار کجروى شده اند و رهزنان راه را بر آنان بسته اند, بر این نکته تأکید دارد که سالک طریق عرفان که تزکیه و تهذیب اخلاقى ثمره طبیعى و ضرورى آن است, مى بایست به استادى بصیر و آزموده اقتدا کند و با امامى وارسته, در راه تقرب به خداوند و رهایى از نفس, عروج نماید.
(بدان که طیّ این سفر روحانى و معراج ایمانى را با این پاى شکسته و عنان گسسته و چشم کور و قلب بى نور نتوان نمود (و من لم یجعل الله له نوراً فما له من نور). پس در سلوک این طریق روحانى و عروج این معراج عرفانى, تمسک به مقام روحانیت هادیان طرق معرفت و انوار راه هدایت که واصلان الى الله و عاکفان على الله اند حتم و لازم است, و اگر کسى با قدم انانیت خود بى تمسک به ولایت آنان بخواهد این راه را طى کند, سلوک او الى الشیطان والهاویة است.)7
امام, این توصیه را از مکتب اهل بیت دارد که امام سجاد(ع) فرموده است:
(هلک من لیس له حکیم یرشده.)8
کسى که از ارشاد و راهنمایى حکیمى فرزانه برخوردار نباشد, تباه مى شود.
امام در مجالى دیگر به پرسش و شبهه اى دیگر پاسخ داده و تصریح کرده است:
(لازم و ضرورى است که این عمل (میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعى آن به لذت هاى حلال) با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردى کامل و راهبرى دانا و توانا که دلیل راه باشد, انجام گیرد.
قطع این مرحله بى همرهى خضر مکن ظلمـات است بترس از اثر گمـراهـى
و اگر کسى را نفس و شیطان غرور دهد, که با وجود قرآن و علم شریعت که جمله بیان خداست, سالک را چه احتیاج به دلیل است؟ جواب این است که شک نیست که این راه را جز با چراغ شریعت و هدایت قرآن نمى توان طى کرد… (چنان که در امراض جسمى به طبیبى نیاز است) همچنین در امراض قلبى و بیمارى هاى روحى تنها دسترسى به علم شریعت کافى نخواهد بود, بلکه باید تعیین داروهاى معنوى بانظر طبیب متخصص باشد که فرمود: طبیب دوّار بطبّه قد أحمى مواسمه و أحکم مراسمه.)9
بر این اساس, امام در مباحث اخلاقى خود, دانشوران حوزه هاى علمیه را نیز به تعیین استاد اخلاق براى خویش دعوت مى نمود و مى فرمود:
(چگونه است که علم فقه و اصول استاد و مدرس لازم داشته باشد, ولى علوم معنوى و اخلاق نیاز به معلم نداشته باشد.)10
ایشان به سرگذشت موسى و خضر و آیه قرآن استناد جسته است که خداوند مى فرماید: (قال له موسى هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشداً) کهف/66
امام با استفاده از این آیات, حدود بیست ادب از آداب تعلیم و تعلم را استفاده کرده و مورد استناد قرار داده است. 11 و با استفاده از آیات مربوط به خدمت موسى در محضر شعیب, نتیجه مى گیرد که آن خدمت نیز در باطن امر, درس آموزى ازمحضر پیامبرى از پیامبران بوده است.12
3. باور به مقامات معنوى
امام, یکى از موانع دستیابى به مراتب معنوى را انکار و ناباورى آن مقامات مى داند, چرا که وقتى انسان منکر امرى بود, در راه دستیابى به آن تلاش نمى کند. از این رو به نظر ایشان بدترین آفت اصلاح نفس و خودسازى, بى اعتمادى و بى اعتنایى به مراتب کمال است.
(بدترین خارهاى طریق کمال و وصول به مقامات معنویه که از شاهکارهاى بزرگ شیطان قطّاع الطریق است, انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است, که این انکار و جحود, سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را که براق وصول به کمالات است مى میراند و آتش عشق را که رفرف معراج روحانى کمالى است خاموش مى کند, پس انسان را از طلب بازمى دارد.)13
مراحل راهبردى, ازمنظر امام
امام خمینى براى تهذیب و تزکیه نفس و سیر و سلوک اخلاق, مراحلى را برمى شمارد که با منازل سیر و سلوک و مراتب خودسازى که اهل اخلاق شمرده اند, اندکى تفاوت دارد. اصحاب اخلاق و عرفان, چهار منزل, هفت منزل, چهل میدان تا صد مرحله, بیش و کم شمرده اند, اما امام مراحل (مجاهده با نفس) را چهارمرتبه دانسته است:
1. تفکر
(بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالى (تفکر) است… و تفکر در این مقام عبارت است از آن که انسان لااقل درهر شب و روزى مقدارى ـ و لو کم هم باشد ـ فکر کند در اینکه آیا مولاى او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتى را از براى او فراهم کرده, و بدن سالم و قواى صحیحه که هر یک داراى منافعى است که عقل هر کس را حیران مى کند به او عنایت کرده, و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده, و از طرفى هم این همه انبیا فرستاده و کتاب ها نازل کرده و راهنمایى ها نموده و دعوت ها کرده, آیا وظیفه ما با این مالک الملوک چیست؟)14
امام در تأکید بر ضرورت تفکر در هدف آفرینش و فرجام هستى و… مى فرماید:
(امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس اماره است, راه دیگرى براى تو بنمایاند و موفق شوى به منزل دیگر از مجاهده.)15
(بدان که از براى تفکر فضیلت بسیار است, و تفکر, مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است. و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است, و در قرآن شریف و احادیث کریمه تعظیم بلیغ و تمجید کامل ازآن گردیده… )16
امام خمینى(ره) براى تفکر, درجات و مراتبى قائل است که هر مرتبه نتایجى دارد, مانند تفکر در حق و اسماء و صفات و کمالات او, یا تفکر در لطایف صنعت و اتقان نظام آفرینش و دقایق خلقت و اسرار هستى, افلاک, نظم سیارات و اسرار آفرینش خود انسان که پس از این جاى تردید و غفلت نمى ماند:
(آیا پس از این تفکر, عقل شما محتاج به مطلب دیگرى است براى آن که اذعان کند به آن که یک موجود عالم قادر حکیمى که هیچ چیزش شبیه موجودات دیگر نیست, این موجودات را با این همه حکمت و نظام و ترتیب متقن ایجاد فرموده: (أ فى الله شکّ فاطر السموات و الأرض)(ابراهیم/12)….
تفکر در احوال نفس است که از آن نتایج بسیـار و معارف بى شمار حاصل شود.)17
2. عزم
در مسیر مجاهده با نفس, دومین منزل, (عزم) است که عبارت است از:
(بناگذارى و تصمیم برترک معاصى, و فعل واجبات, و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات, و بالأخره عزم بر اینکه ظاهر و صورت خود را انسان, عقلى و شرعى نماید.)18
امام خمینى به نقل ازمشایخ خود درباره اهمیت عزم مى نویسد:
(عزم, جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است; و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست.) 19
و در جاى دیگر مى نویسد:
(عزم و اراده قویه در آن عالم خیلى لازم است وکارکن است. میزان یکى از مراتب اهل بهشت, که از بهترین بهشت هاست, اراده و عزم است, که انسان تا داراى اراده نافذ و عزم قوى نباشد داراى آن بهشت ومقام عالى نشود.)20
این قدرت و نفوذ اراده براى سیر و سلوک و مجاهده با نفس بسیار لازم و کارساز است, زیرا آن که اراده اش خمود و عزمش مرده است, نخستین گام سیر را نمى تواند بردارد و همواره در معرض سقوط است و بازیچه هوس هاست. براى ترک محرمات, انجام واجبات و التزام به آداب شریعت, نفسى مى خواهد که صاحب عزمى مقتدر و اراده اى مصمم باشد.
(اى عزیز, بکوش تا صاحب عزم و داراى اراده شوى, که خداى نخواسته اگر بى عزم از این دنیا هجرت کنى, انسان صورى بى مغزى هستى که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوى, زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است. وجرأت بر معاصى کم کم انسان را بى عزم کند و این جوهر شریف را از انسان مى رباید.)21
امام, دومین منزل تهذیب را مستند به این آیه قرآن مى داند که خداوند به پیامبر فرموده است: (فاذا عزمت فتوکّل على الله إنّ الله یحبّ المتوکّلین) آل عمران/159
3. مشارطه, مراقبه و محاسبه
امام پس از تفکر و عزم براى جهاد با نفس وخودسازى, مشارطه و مراقبه و محاسبه را ضرورى دانسته است:
(مشارطه آن است که در اول روز مثلاً باخود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک وتعالى رفتار نکند. و این مطلب را تصمیم بگیرد… پس از این مشارطه وارد (مراقبه) شوى و آن چنان است که در تمام مدت شرط, متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل کردن به آن; و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خداست, بدان که این از شیطان و جنود اوست که مى خواهند تو را از شرطى که کرده اى باز دارند.
… و به همین حال باش تا شب که موقع محاسبه است, و آن عبارت است از این که حساب نفس را بکشى در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آورد, و با ولى نعمت خود در این معامله جزئى خیانت نکردى.)22
(اگر مثلاً حساب ما درست بود و خود ما قیام به محاسبه خود کرده, وحشت از حساب نداشتیم, زیرا که آنجا حساب عادلانه و محاسب عادل است, پس ترس ما از حساب, از بدحسابى خودماست.)23
4. تذکر پیوسته
ازامور دیگرى که انسان را در مجاهده با نفس و شیطان بسیار کمک مى کند و انسان سالک باید ازآن بهره فراوان ببرد (تذکر) است و به فرموده امام (یاد خداى تعالى و نعمت هایى که به انسان مرحمت فرموده)24.
(بدان که تذکر از نتایج تفکر است, و لهذا منزل تفکر را مقدم دانسته اند ازمنزل تذکر. جناب خواجه عبدالله فرماید: (… تذکر فوق تفکر است, زیرا که این طلب محبوب است, و آن حصول مطلوب) تا انسان در راه طلب و دنبال جست وجوست, ازمطلوب محجوب است.)25
در دیدگاه امام خمینى(ره) یاد تمام وکمال الهى راه لقاء خدا و عامل تقرّب به درگاه خداوند متعال است. امام با استفاده دقیق و لطیفى از قرآن این برداشت عرفانى و اخلاقى را یادآور مى شود.
(… بدان اى عزیز که تذکر تام از حضرت حق و توجه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس, موجب گشوده شدن چشم باطن قلب شود که به آن لقاء الله که قرة العین اولیاء است حاصل گردد.)26
(والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا…) عنکبوت/69
کسانى که در راه ما بکوشند, به راه هاى خویش هدایت شان مى کنیم.
غفلت از یاد حق تعالى و اشتغال به لهو و لعب و هوس هاى نفسانى و خواسته هاى دنیایى سخت ترین آفت و جدى ترین مانع در راه رستگارى است. این عامل به طور کلى انسان را از حقیقت باز مى دارد:
(اگر نفوس, یکسره متوجه دنیا و تعمیر آن باشند و منصرف ازحق باشند, گرچه اعتقاد به مبدأ و معاد هم داشته باشند, منکوس هستند. و میزان در انتکاس قلوب, غفلت ازحق و توجه به دنیا و تعمیر آن است.)27
اخلاص, توصیه محورى امام
از توصیه هاى اخلاقى که امام خمینى(ره) بدان بسیار توجه داشته و با استناد به آیات قرآنى همواره بدان اهتمام مى ورزیده خالص کردن انگیزه ها و اعمال براى خداست; اخلاص, هم درعمل و هم در نیّت, زیرا میزان و معیار در اعمال, انگیزه هایى هستند که مقصد اعمال قرار مى گیرند.
هرگونه قصد و آهنگ غیرالهى, یک نوع شرک و ضد توحید به شمار مى آید, انگیزه هایى مانند خودبینى, خودخواهى, غرور, عجب, خودبزرگ بینى, تحقیر دیگران, خودستایى, تظاهر, خودنمایى و… (شرک خفى) شمرده مى شوند و باعث بیگانه شدن از حق هستند.
(میزان در عرفان و حرمان, انگیزه است, هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیک تر باشند و از حجب و حتى حجب نور وارسته تر, به مبدأ نور وابسته ترند, تا آنجا که سخن از وابستگى نیز کفر است.)28
شرک, هرگونه دخالت رضاى غیرحق در اعمال ـ به ویژه اعمال عبادى ـ است, چه رضاى خود و چه رضاى دیگران. امام با استناد به آیه شریفه روایتى را در تفسیر آن آورده است:
(یوم لاینفع مال و لابنون. الاّ من أتى اللّه بقلب سلیم) (شعراء/90 ـ 89)
فرمود: قلب سلیم آن است که ملاقات مى کند پروردگار خود را و حال آن که نیست در آن احدى سواى او و فرمود هر قلبى که در آن شرک یا تردید باشد ساقط است.)29
حضرت امام ضمن شمردن مراتب اخلاص, نخست اخلاصى را که شرط صحت عمل است و به کار فقه و فقها مى آید بیان مى کند و سپس اخلاص در اخلاق و عرفان و از نظر اهل معنى را مورد اشاره قرار مى دهد, چنان که حقیقت اخلاص را تصفیه عمل از شائبه غیر خدا و صافى نمودن دل از رؤیت غیر حق تعالى درجمیع اعمال صوریه و لبیّه و ظاهریّه و باطنیّه مى داند. با استناد به آیه (ألا لله الدین الخالص) کمال آن را ترک غیر مطلقاً دانسته و پانهادن بر انیّت و انانیّت و بر غیر و غیریت 30. سپس مراتب اخلاص را چنین بیان مى کند:
1. تصفیه عمل از شائبه رضاى مخلوق و جلب قلوب آنها.
2. تصفیه عمل از دستیابى به مقاصد دنیوى و رسیدن به مقصودهاى فانى و زودگذر.
3. تصفیه عمل از رسیدن به جنّات جسمانیه و حور و قصور و امثال آن از لذّات جسمانیّه.
4. تصفیه عمل از خوف عقاب و عذاب هاى جسمانى موعود.
5. پیراستن عمل از رسیدن به سعادت عقلیه و لذّات روحانیّه دائمه ازلیّه ابدیّه.
6. تصفیه عمل ازخوف عدم وصول به این لذّات و حرمان از این سعادات.31
(اوّل قدم سفر الى الله, ترک حب نفس است و قدم بر انانیت و فرق خود گذاشتن است. و میزان در سفر همین است. و بعضى گویند یکى از معانى آیه شریفه: (و من یخرج من بیته مهاجراً الى الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره على الله) این است که کسى که خارج شد از بیت نفس و هجرت به سوى حق کرد به سفر معنوى, پس از آن او را فناى تامّ ادراک کرد, اجر او بر خداى تعالى است.)32
عشق به انسان ها, تبلور اخلاق و عرفان امام
آنچه بیش از همه عناصر و ویژگى ها اخلاق و عرفان امام را صبغه قرآنى بخشیده است, عنصر خدمت و خیراندیشى و ایثار براى بندگان خداست. عنصرى که ناب ترین و نایاب ترین آن در وجود انبیاى الهى یافت مى شد و آنان را از حدّ یک معلم تااوج یک پدر دلسوز و شیفته انسان ها ارتقا مى بخشید. این نکته اى است که در کمتر کتاب عرفانى و اخلاقى به این شکل دیده مى شود, و امام به توضیح و ترسیم آن پرداخته و خود عامل به آن بوده است:
(چرا یک ذره از آن چیزى که در دل انبیا بود در دل ما نباشد (فلعلّک باخع نفسک) شاید مى خواهى خودت را هلاک کنى! غصه مى خورد از بس براى این مردم, غصه پیامبر براى این کفار بود, غصه مى خورد که اینها نمى فهمند دارند چه مى کنند, اینها دارند براى خودشان جهنم مى سازند.
چرا ما یک ذره اى یک بارقه کوچکى از این نفس هاى مطمئنه شریف در قلب مان نباشد که براى این امت کار بکنیم نه براى خودمان؟… [پیامبر] به همه بندگان خدا عشق مى ورزید و عشق به خدا عشق به جلوه هاى اوست… انبیاء مظهر رحمت حق تعالى هستند, مى خواهند که همه مردم خوب باشند, مى خواهند همه مردم معرفت الله داشته باشند, مى خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتى مى بینند که این مردم دارند رو به جهنم مى روند, آنها افسوسش را مى خورند. در قرآن هم اشاره اى به این هست, (فلعلّک باخع نفسک)33ُ.
در دیدگاه امام فلسفه نبوت و هدف اصلى پیامبران, هدایت انسان است, چنان که قرآن کتاب انسان سازى است, دغدغه اصلى پیامبران سرنوشت آدمى بوده است, دانش ایشان تربیت انسان بوده و همواره نگران بوده اند که چرا گمراهان و کافران رو به روشنایى ندارند و به سوى سعادت نمى آیند.34
امام حتى از نمونه هاى به ظاهر قهرآمیز و خشن زمان پیامبر, برداشت عطوفت آمیز وعشق ورزانه دارد, چنان که احساس پیامبر را از دیدن اسراى کفار چنین بیان مى کند:
(… پیامبر(ص) غصه مى خورد براى کفار, کفار که نمى آیند. در یک جنگى که یک دسته اى را اسیر کرده بودند و مى آوردند, فرمود که ببین, ما با زنجیر مى خواهیم اینها را به بهشت ببریم, اینها را ما اسیر کردیم, آوردیم آدم شان کنیم و بفرستیم شان به بهشت… )35
پیامبر(ص) چنان از هدایت ناپذیرى مردم اندوهگین بود که خداوند او را تسلیت مى دهد, مبادا دل پرمهر و لطیف او از غصه منکران و از شدت دلسوزى براى نادانان تاب نیاورد.
(سبحان الله! تأسف به حال کفار و جاحدین حق و علاقه مندى به سعادت بندگان خدا کار را چقدر بر رسول الله(ص) تنگ نموده که خداى تعالى او را تسلیت دهد و دل لطیف او را نگهدارى کند, مبادا از شدت همّ و حزن به حال این جاهلان بدبخت, دل آن بزرگوار پاره شود و قالب تهى کند.)36
امام خمینى به رهپویان طریق معنویت و اخلاق, و داعیه داران صلاح و اصلاح توصیه مى کند که از آیات قرآن و شیوه انبیا درس آموزند و برنامه هاى خود را با رأفت و عطوفت درهم آمیزند:
(… با قلب پر از محبت و دل با عاطفه با بندگان خداوند ملاقات کن و خیر آنها را از صمیم قلب طالب شو. و چون قلب خود را رحمانى و رحیمى یافتى به امر و نهى و ارشاد قیام کن تا دل هاى سخت را برق عاطفه قلب نرم کند و آهن قلوب به موعظت آمیخته با آتش محبت لیّن گردد.)37
درجاى دیگر با الهام از آیه (اذهبا الى فرعون انّه طغى. فقولا قولاً لیّناً لعلّه یتذکّر او یخشى) (طه/44 ـ 43) شیوه مدارا و رفق را از اصول مؤثر در تربیت و هدایت مى شمارد و بدان اولویت مى دهد:
(واین دستور کلى است از براى هدایت کنندگان راه حق که راه فتح قلوب را باز مى کند… )38
1. خمینى, روح الله, وعده دیدار, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى, تهران, 78.
2. فروغى, محمد على, سیر حکمت در اروپا, انتشارات زوار, تهران, 18.
3. خمینى, روح الله, شرح حدیث جنود عقل و جهل, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى, تهران, 70.
4. همان, 12 و 13.
5. همو, چهل حدیث, 8.
6. همان, 536.
7. خمینى, روح الله, آداب الصلاة, 135.
8. همان.
9. خمینى, روح الله, پرواز در ملکوت, 1/70.
10. مختارى, رضا, سیماى فرزانگان, دفترتبلیغات اسلامى , قم, 47.
11. خمینى, روح الله, آداب الصلاة, 2 ـ 3.
12. همان.
13. همو, چهل حدیث, 507.
14. همان, 6.
15. همان, 7.
16. همان, 191.
17. همان, 197.
18. همان, 7.
19. همان.
20. همان, 125.
21. همان, 8.
22. همان, 9.
23. همان, 359.
24. همان, 10.
25. همان, 291.
26. همو, آداب الصلاة, 382.
27. همو, چهل حدیث, 535.
28. همو, نقطه عطف, مؤسسه ٌ تنظیم و نشرآثار امام خمینى, 14.
29. همو , چهل حدیث, 327; اصول کافى, 2/16.
30. همو, آداب الصلاة, 161.
31. همان.
32. همو, چهل حدیث, 333.
33. صحیفه نور, 19/250 ـ 251.
34. همان, 7/227.
35. همان, 9/162.
36. همو, شرح حدیث جنود عقل و جهل, 16.
37. امام خمینى, آداب الصلاة, 139.
38. همان.
بزرگترین نعمت کدام است؟ | |
مقام و ثروت و قدرت و محبوبیّت است؛ امّا حقیقت این است که بزرگترین نعمت
آن است که انسان را به هدف واقعى برساند.
که انواع ماشینها را دارد، ولى خود در خیابانها سرگردان است.
معصوم و نجات از هوسهاى درونى و طاغوتهاى بیرونى است.
یعنى با آمدن قرآن و پیامبر اسلام و تعیین رهبرى معصوم براى بعد از پیامبر نعمت
بر مردم تمام و دین کامل و خدا راضى شد و در ذیل آیه «ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن
النّعیم»( تکاثر، 8)
خواه در رفاه و زندگى باشد یا در تلخى و شهادت.
قاسم) در کربلا در پاسخ به عموى خود مىگوید: مرگ براى من از عسل
شیرینتر است؛ زیرا حق را فهمیدم و رهبرم امام معصوم است و هدفم مبارزه با
ظلم و جانم را با خدا معامله مىکنم. |
قدر نیروهای جهادی در جنگ خیلی شناخته شده نبود. مثل نور، هوا، آب، خاک، آسمان همه جا بودند اما به چشم نمی آمدند. از نوع شوخیهایی که به نحوی در ارتباط با کار و مسئولیت آنها بود می شد به کنه ماجرا پی برد.
دعای توسل بود. اواخر دعا، بعد از کلی شیون و واویلا مداح گفت: نقل می کنند، یکی از برادران مخلص زخمی می شود، خون زیادی از او میرود. وسط بیابان در آن گرمای تابستان که از آسمان آتش می بارید، تشنگی بر او غالب می شود. دیگر رمقی در او باقی نمی ماند و به حال اغما می رود، در عالم بیخودی وقتی آب آب می گوید آقای سبزپوشی بالای سر او حاضر می شود، برادر مجروح می پرسد: شما که هستید آقا؟ و او می گوید: از واحد آبرسانی لشکر 8 نجف اشرف آمده ام.
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
باید سه گام برای بیعت با امام زمان علیه السلام برداریم: عهد: پیمان اولیه (پس از شناخت و آگاهی) عقد: محکم کردن این پیمان (انجام رفتارهای لازم و شایسته) بیعت: پذیرش اطاعت و فرمانبرداری خالصانه (مرتبهی اخلاص و پیروی خالصانه)
خدا کنه مو فق بشیم یه منتظر خوبی بشیم ان شا الله
| |||
خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس- سردار جهانگیر داییحامد از سال 84 به مدت دو سال مسئولیت تیم حفاظت رئیس جمهور را بر عهده داشت. از آنجایی که وی در مقاطع و لحظههای مختلف در کنار محمود احمدی نژاد بوده، از لحاظ تاریخی میتواند شاهد خوبی بر مشی و عملکرد شخصی و مدیریتی رئیس جمهور در طول دو سال اول ریاست جمهوری باشد.
نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر]
شنبه 87 مرداد 12 , ساعت 2:59 عصر
* فارس: درباره دیدارهای سرزده دکتر بفرمایید. چه مواردی بوده که بدون برنامه قبلی آقای احمدی نژاد به جایی رفته باشد؟ - دیدار از دانشگاه امام صادق(ع) از دیدارهای سرزده بود. باران شدیدی می آمد و دکتر خیس شده بود. چتر گرفتیم که بیشتر خیس نشود اما چون دید بقیه خیس شدند، به لحاظ اخلاقی قبول نکرد که چتر بگیریم. حتی چفیه دادیم که خشک کنند، قبول نکرد. به همراه رئیس جمهور، بعضی اوقات به صورت سرزده به دیدار خانواده شهدا میرویم و بازدیدهای اعلام نشده داریم. دیدارهای از قبل تعیین نشده مانند عیادت در بیمارستان و بازدید اقوام هم داریم. بازدید از وزارتخانه ها هم داشته ایم که اصلا خبری از آن منتشر نشده است. ما در دید و بازدیدهای عید نوروز هم همراه ایشان رفتیم که به خانه همسایهها هم میروند. ما هم خیلی غیر محسوس تمهدیدات را در نظر میگرفتیم. یکی دوبار هم بازدید سرزده از کهریزک داشتیم. عموما هم جاهایی که وضعیت خاصی دارد و کمتر توجه به آنها میشود را آقای دکتر بیشتر توجه میکند و خود را موظف میداند سر بزند. بازدیدی از بیمارستان کودکان و بازدید از اردوهای ورزشی که قرار است به مسابقات اعزام شوند از این دست است. * فارس: دکتر احمدی نژاد ورزش هم میکند؟ - بله. اما دیگر کار آنقدر زیاد است که جای ورزش را میگیرد. البته خودش قبلا فوتبال بازی میکرد. یکی دو تا از دوستانش در محله به دیدنش آمده بودند و میگفتند ما با حاج محمود رفیق بودیم و با هم فوتبال بازی میکردیم که دریبلزنی خوبی هم داشت. * فارس:احساس رییس جمهور را نسبت به رهبری چطور دیدید؟ به خصوص تعدد دیدارها به چه صورت است و حالات ایشان قبل و بعد از دیدار به چه صورت بوده؟ - یکی دو جا در هنگام دیدار بودیم. یکی از صحنه های جالب، که تلویزیون هم به تصویر کشیده بود زمانی بود که ایشان حکم تنفیذ را میگرفت و حال و هوای خاصی داشت. از نکات جالب این است که وقتی آقای احمدی نژاد به دیدار رهبری میرود، با تمام فشارهایی که هست، وقتی برمیگردد روحیه بسیار خوبی دارد به طوری که ما میگوییم هر کاری داریم باید همین الان بگوییم و نتیجه بگیریم. علاقهمندی ایشان به رهبری به گونهای است که وقتی در اولین ماموریتها به استان خراسان میرفتیم در هواپیما با بچهها صحبت میکردند و میگفتند ما خوشحالیم که بعد از مدتی توانسیتم یک خاکریز جلوی رهبری بزنیم تا هر چه تیر و ترکش است به ما بخورد؛ عشق و علاقه دکتر احمدی نژاد به رهبری بسیار زیاد است. ما خودمان هم دو بار خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم از آقای احمدی نژاد گله کردیم که ایشان مسایل مربوط به حفاظت و امنیت را رعایت نمیکند و از هیچ کس حرف شنوی نمیکند غیر از شما. در یکی از موارد، دکتر احمدی نژاد هم نبود. آقا پرسیدند چطور؟ گفتم من مسئولیت حفاظت ایشان را دارم اما ایشان در تعامل نیست و یک مقدار کار را برای ما سخت میکند. گفتند خدا به شما صبر بدهد، کارتان سخت است، من به ایشان تذکر میدهم که رعایت کنند. که آقا از طرف خودشان یکی دو بار تذکر دادند. یک بار دیگر هم نزد خود دکتر احمدی نژاد، غیر مستقیم گله خود را با آقا مطرح کردیم که آقای احمدی نژاد همانجا چشم غرهای به ما رفتند. در اوایل کار کار سخت بود، تا اینکه دکتر را مقداری در مسیر کاریمان آوردیم. ایشان آنقدر برخورد صریحی با ما برای یک ماشین اضافه کردن داشتند، که مردمی که دور و بر ایشان را می گرفتند و نامه داشتند، وقتی دکتر می رفت، میگفتند ما اگر جای شما بودیم میرفتیم، اینطوری که نمیتوانید کار کنید. آقای احمدی نژاد فردی مقید و معتقد است. با تمام سختیهای که وجود دارد، نماز اول وقتشان ترک نمیشود. مثلا گاهی کار دولت تا ساعت 2 و 3 نیمه شب ادامه پیدا میکرد، اما ایشان تا نماز صبح بیدار میماندند و کارها را انجام میدادند که نمازشان قضا نشود. و یا در فشارهای کاری نماز اول وقت را فراموش نمیکند. آقای احمدینژاد در تقید و تعهد و ولایتمداری زبانزد است. ممکن است چیزی در کلام گفته شود اما ما این را به عینه دیدیم و لمس کردیم. هر کس این حالات را ببیند به عنوان مثال زبانزدش خواهد کرد. تمام سعی نیروهای حفاظت بر این بوده و هست که تمام فشارهای منفی که به دکتر احمدی نژاد وارد میشود را بگیرند تا ایشان با آرامش بیشتر و فکر باز بتوانند برای کشور و نظام کار کنند. به خاطر ملاحظات و دیدگاههایی که آقای دکتر دارد، این دشواری وجود دارد وگرنه آقای احمدی نژاد یک انسان باصفا، با مرام، بامحبت، با ایمان، معتقد و باتقوا است و کار کردن با ایشان افتخار است؛ سختی کار به خاطر دیدگاههای ایشان و حجم کار بالاست. فارس: مواردی بوده که خودتان یا نیروهایتان آسیب جسمی ببینند؟ - خود من که در طول آن مدت دیسک کمر گرفتم. در برنامهها و ماموریتها هم پنج یا شش نفر از نیروها آسیب جدی دیدند و دو بار پا و دست شکست اما با طول درمانهای یک ماهه توانستیم بچهها را دوباره وارد کار کنیم. مثلا در سفر گیلان، در محور رودبار به رشت، علی رغم اینکه دو ماشین پلیس مسیر را باز می کردند، یک پراید در اتوبان آمد و به پشت ماشین شماره سه اسکورت خورد. درآنجا اگر بچه ها ایثار نمی کردند پراید و مسافرهایش از بین می رفتند اما نیروهای ما از خودگذشتگی نشان دادند و طوری عمل کردند که ماشین چپ کرد و به جای سرنشینان پراید، نیروهای ما آسیب دیدند. ما آسیب های زیادی در جریان کار داشتیم. از جمله فشارهای جمعیت و کار؛ اما بچه های ما از نظر قدرت بدنی و بدنسازی حرف اول را میزنند و بعضا قهرمان کشوری داریم اما به هر حال آسیب می بینند. فارس: برخی ها گاهی اینگونه القا می کنند که تیم حفاظت رییس جمهور آسیب پذیر است. نظرتان چیست؟ واقعیت حادثه ای که در سیستان و بلوچستان اتفاق افتاد و در آن شهید حجت گرمابدری به دست اشرار به شهادت رسید، چه بود؟ - در سیستان و بلوچستان یکی از نیروهای ما یعنی شهید گرمابدری به شهادت رسید و یکی از نیروها هم از ناحیه دست مجروح شد. اینها پیشرو بودند و در ستون اسکورت نبودند. نیروی انتظامی در جلسات تامین استان اعلام کرده بود که تامین مسیرها برقرار شده است. ما وقتی وارد یک استان می شویم منطقه را قرمز می کنیم یعنی همه جا در حیطه حفاظتی و مسایل امنیتی قرار می گیرد و همه جا نیروهای نظامی انتظامی و سپاه و اطلاعات بر اساس وظایف محوله عمل می کنند. در سیستان و بلوچستان هم کارها انجام شده بود اما احتمال می دادیم که از گوشه ای اشرار وارد شوند و شرارت کنند. البته آنها هم زیاد بی گدار به آب نمی زنند، وقتی می بینند منطقه قرمز می شود وارد نمی شوند و وقتی که اوضاع آرام شد، کار خود را دنبال می کنند. اما زمانی موقعیت هایی پیش می آید که به آن "ترور کور" می گویند. در این مورد هم اشرار توری انداخته بودند تا ببینند چه گیرشان می آید. برایشان مهم نبود که محافظ رییس جمهور است یا کس دیگر. اشرار در آن شب حمله ای کردند و شهید گرمابدری هم با آنها درگیر شد. در آن شرایط و در شب کمتر کسی ریسک می کند که با افراد مسلحی که معلوم نیست چند نفرند درگیر شود. اما این جسارت و شهامت در نیروهای ما بود و درگیر شدند و وقتی اشرار اقدام به رگبار و تیراندازی کردند، حجت گرمابدری به شهادت رسید و یکی دیگر از نیروها برای اینکه برای خود جانپناهی بگیرد، به دره ای سقوط کرد و از تیررس اشرار دور ماند و فقط مجروح شد. البته این ماجرا مراحل دیگری هم دارد که شاید بعد از دوره ریاست جمهوری این موضوع را خیلی بازتر بشود بیان کرد. نیروی انتظامی سالها دنبال پاکسازی و دستگیری این اشرار بوده اند و این جسارت نیروهای ما را می رساند که چنین عملیاتی را انجام دادند، ولی اینکه عنوان شود رییس جمهور و یا کاروان رییس جمهور مورد هدف قرار گرفت، درست نیست. تهدید علیه رییس جمهور مدام وجود دارد؛ یکی از طرف اسراییل و آمریکا است که علنا اعلام می کنند و دیگر اینکه تهدیدات دیگری هم علیه ایشان بوده که خنثی شده است؛ همینقدر که رییس جمهور محبوبیت دارد همانقدر دشمن هم دارد که به دنبال حذف ایشان هستند. فعلا که با لطف خدا و شجاعت نیروهای حفاظت، مشکلات پشت سر گذاشته شده است. گاهی حتی خطر و تهدید به گونهای بود که احساس می کردیم باید نزدیکتر به رییس جمهور باشیم. * فارس: ماندگارترین لحظه هایی که با رییس جمهور برای شما رقم خورده چه لحظاتی بوده است؟ - نقطه نظرها و دیدگاه های ایشان برای ما از همه ماندگارتر است. مثلا اینکه در نماز جمعه در دل مردم می روند و به مشکلات و شکایات مردم رسیدگی می کنند که هنوز هم همینطور است. دیگری دیدار خانواده شهدا بود که همچنان ادامه دارد. و یکی شرکت در هیات های مذهبی. * فارس: حضور ایشان درهیات های مذهبی چگونه بود؟ چه حاشیه هایی داشت؟ -ایشان به خاطر مقید بودنشان و به دلیلی اعتقاد و ارادتشان به ائمه معصومین می خواهند که در هیات ها و دسته ها و مراسم های اینچنینی شرکت کنند و حتی هیات های محلی هم دارند. حتی در بین راه عزیمت به هیات، ایشان خود را آماده می کردند. برای هیات رزمندگان اسلام عنایت خاصی دارند و در مراسم حاج منصور، محمود کریمی، سعید حدادیان و برخی مداحان دیگر شرکت میکنند و می خواهند به همه هیات ها سر بزنند. * فارس: رویکرد رئیس جمهور نسبت به خبرنگاران را در مدت ماموریتتان چگونه دیدید؟ - دکتر احمدی نژاد خیلی نسبت به بچه های گروه خبری اعم از عکاس و فیلمبردار و خبرنگار عنایت خاصی دارد. همواره هم تاکید داشته که نیروهای حفاظت با خبرنگاران تعامل کنند و کمک کار باشند. دید ما هم این بود که این قشر که در حاشیه هستند و کار میکنند و اطلاع رسانی می کنند باید مورد توجه قرارگیرند و فکر می کنم که در این دوره نسبت به دوره های قبل با توجه به صحبت هایی که با بچه های قدیمی هم داشتیم، وضعیت بهتر است و این تعامل در بهترین شکل خود است. ما هم به بچه های حفاظت همیشه توصیه می کردیم که بچه های گروه خبری معتمد هستند و با آنها تعامل داشته باشید و می بینیم که رابطه بسیار خوبی دارند. بعضی اوقات موقع مصاحبه طناب کشی می کردند و به نوعی خط قرمز می کشیدند اما آقای احمدی نژاد میگفت که این خط قرمزها را بشکنید و الان اصلا این مسایل نیست و سعی شد هر امکانی برای کار کردن بهتر دوستان خبرنگار فراهم باشد. هر چیزی که برای شناسایی گروه خبری لازم بوده، تدبیر شد، مانند کارت و کاور ؛ و سعی کردیم کار خبرنگاران خیلی سخت نشود و شرایط لازم را فراهم کنیم. دکتر هم تاکید داشتند که به خبرنگاران احترام گذاشته شود و در پایان مصاحبه ها میدیدیم که با بچه ها عکس میگیرند و گپ می زنند. * فارس: در سفرهای خارجی چه خبرهایی هست؟ خاطراتی از حاشیه های آن به یاد دارید؟ - رایس، وزیر خارجه آمریکا وقتی به جایی می رود، صدها نیرو با خودش برای حفاظت می برد و یا بوش هزاران نیرو با خود می برد. اما ما با کمترین امکانات و نیرو ماموریت را انجام می دهیم و دکتر احمدی نژاد به همین مقدار هم ایراد می گیرد. و همین باعث می شود در ماموریت های خارجی نیروهای حفاظتی کشورهای دیگر از نیروهای ما کار یاد بگیرند و نوع کار محافظان ایرانی همه چیز را تحت الشاع قرار می دهد. یکی از نیروهای پیشرو ما که در یکی از کشورها رفته بود درخواست کرده بودند که بماند و برای نیروهای آنها آموزش بدهد. این دولت سعی می کند حتی در سفرهای خارجی و در هر شرایطی صرفه جویی کند. دکتر احمدی نژاد حتی در گروه های پروازی هم همین روال را اعمال کرده است. ما میگفتیم بگذارید اینها حداقل استراحت کنند اما میدیدیم که در یک روز به 2 کشور سفر می کند. وقتی هم که به یک کشور میرسیدیم، میگفتند برنامه چه شد؟ می گفتیم مثلا دو ساعت استراحت داریم، میگفتند استراحت لازم نیست. حتی وقتی ما به کشور میزبان می رسیدیم مثلا از لحاظ تغییر ساعت اینجا شب بود و آنجا روز؛ و سیستم جسمی و خواب به هم می ریخت ولی در همان شرایط هم برنامه ها را به صورت فشرده می گذاشتند و حتی سعی میکردند که برای برگشت برنامهریزی کنند که قبل از ساعت 12 برسیم که یک روز به برنامه سفر اضافه نشود و هزینه ارزی از بیت المال کم نشود. ما می گفتیم این سفری که شما در یک روز و نیم رفتید را قبلا شش روزه می رفتند. * فارس: در سفر سال 85 به سازمان ملل هم شما همراه آقای رئیس جمهور بودید. آنجا چه دیدید؟ به خصوص نوع نگرش افراد در آنجا نسبت به رییس جمهور، گروه همراه و صحبت های رییس جمهوری چگونه بود؟ - در سازمان ملل اتفاقات زیادی رخ داد. مخصوصا در اولین حضورشان. اولا تهدیداتی از سوی منافقین، سلطنت طلب ها و معاندین و یا حتی گروه هایی که در آمریکا ممکن بود از سوی صهیونیست ها تحریک شوند، پیش بینی می شد. وقتی وارد مجموعه سازمان ملل می شدیم همه نگاهها به سمت آقای احمدی نژاد بود در حالی که برای سایرین چنین نبود. در ملاقاتی که دکتر احمدی نژاد در حاشیه اجلاس سازمان ملل با آقای پوتین داشت، وقتی که آقای دکتر بیرون آمد، فضای بیرون سالن از عکاسان و خبرنگاران بسته شده بود. به طوری که پلیسی که با ما در داخل سازمان ملل همراهی می کرد، شروع به داد و بیداد کرد که مسیر را باز کنید. دکتر به آن پلیس گفت: آرام باش چیزی نیست! در سازمان ملل نشان داده شد که رییس جمهور ایران از روسای جمهور دیگر کشورها یک سر و گردن بالاتر بود. تمام توجهات به سمت ایران بود؛ در رفت و آمدها و ملاقات های جانبی هم همه به دنبال ایران بودند و حضور هیات ایرانی در سازمان ملل، بسیار پرشکوه و با جلوه خاصی بود که تمام توجهات جهانی را به خود جلب می کرد. * فارس: از سفر رئیس جمهور به قم چه خاطره ای دارید؟ - در یکی از برنامه هایی که در قم بود و به زیارت حضرت معصومه رفتیم، ازدحام و اشتیاق مردم به گونه ای بود که نیروهای ما خیلی خسته شدند. این مردم طالب هستند و امید دارند که مشکلاتشان به دست رییس جمهور حل شود. چون حرفشان را از زبان ایشان شنیدند. یا وقتی وارد حوزه علمیه شدیم کم مانده بود با طلبه ها جنگ تن به تن شود؛ آنقدر عشق و علاقه آنها زیاد بود که خودشان داربست زده بودند. آن داربست ها جواب نداد و اجباراً آقای دکتر را بغل کردیم و آوردیم بالا! یکی از کارهای سنگین استانی ما در حوزه علمیه بود. ممکن است بگویند رویکرد دکتر احمدی نژاد نسبت به روحانیت چگونه است. باید میدیدند که عشق و علاقه دکتر به روحانیت چگونه است. دیدارهایی که به صورت سرزده به قم می روند و دیدگاههای علما و مراجع را میگیرند و استفاده می کنند. دیدارهایی در بیمارستان هم از مراجع داشتیم. پرکاری دکتر احمدی نژاد خیلی خاص است و به سرعت کارها را سامان می دهد. گاه مجبور بود یک جلسه را برای رسیدن به ملاقات با رییس جمهور کشور دیگری رها کند و زمان از رییس جمهور عقب می ماند نه ایشان از زمان و کارها. کار آنقدر زیاد است که رییس جمهور می گوید 24 ساعت کم است زمانی کسی به ایشان می گفت ما شما را کی ببینیم می گفت، ساعت 25 یعنی باید برای ملاقات ها یک ساعت به 24 ساعت اضافه شود. زمان برای کارها کم است و کارها خیلی فشرده است اما ایشان با اشتیاق کار می کنند و حتی در روزهای تعطیل برنامه میگذارند درحالی که کمتر می بینیم کسی از تعطیلاتش بگذرد. در ماه مبارک رمضان آنقدر برنامه ها و ملاقاتهای ایشان و جلسات زیاد بود که ما می گفتیم باید این ماه دو برابر شود تا ایشان به کارهایشان برسند و بتوانند در مراسم افطاری شرکت کنند. ما حتی از حق خود گذشتیم چون مرسوم بود که رییس جمهور یک افطاری را با نیروهای حفاظت داشته باشد که دیگر فرصت برگزاری آن وجود نداشت و میگفتیم حداقل یک افطاری را با خانواده بگذراند که حتی به آن هم نمی رسید. آقای احمدی نژاد بسیار آدم پرکار و پرتلاشی است و در خدمت سر از پا نمیشناسد. ما با بسیاری از آقایان کار کردیم. از سال 59- 60 وارد شدیم و در همان زمانها با فعالیت حزب جمهوری و لزوم مقابله با ترورها وارد این مرحله از کار شدیم. تا الان با بسیاری از آقایان از مسئولان و شخصیت های تزار اول کار کردیم ولی به این شکل نبودند، حتی اگر هم بودند بسیار نادر بودند. مواردی که گفتیم جزیی از کل است. هیچ چیزی نمی تواند مانع عشق آقای احمدی نژاد به خدمت شود. * مقام معظم رهبری به دکتر احمدی نژاد تکلیف کرده بود که شرعا و عرفا رعایت کنند و شب ساعت 9 به خانه بروند اما این محقق نشد و دکتر هر شب ساعت 11- 12 به خانه می روند اما باز هم چاره ای نیست، کار آنقدر زیاد است که ناخواسته ادامه می یابد. ایشان هم هر چه جلو می رود بسیاری مشکلات عقب افتاده را رسیدگی می کند و شاید هنوز به جاده اصلی نرسیده است. ما که در کنار ایشان بودیم سعی می کردیم با تمام سختی ها دیدگاههای ایشان را محترم بشماریم و عمل کنیم و سعی می کردیم از ورود ایشان به بطن مردم جلوگیری نکنیم حتی کمک هم بکنیم. * فارس: دقتنظر رئیس جمهور چقدر است؟ خصوصا در مورد تکالیف قانونی آقای احمدی نژاد حتی در خیابان اجازه نمی دادند از خط ویژه برویم یا اینکه آژیر بکشیم یا چراغ را عوض کنیم چون میخواهند حق مردم ضایع نشود. حتی در مورد خانه ایشان که در نارمک بود، ما در نهایت دیدیم که در بحث های امنیتی همسایه ها اذیت می شوند و کنترل سخت است به همین خاطر مجبور شدیم مکانی در پاستور بگیریم. اما ساختمانی که قرار بود رئیس جمهور و خانواده اش در آن مستقر شوند، 30- 40 سال از عمرش می گذشت و کارهایی از جمله کار بنایی مقدماتی برای خرابی های خانه داشت. کارگران درحال کار برای مرمت خانه بودند که دکتر احمدی نژاد آمد و داد و بیداد کرد که چه کسی گفته اینجا تعمیر شود. هرکسی گفته باید خودش پولش را بدهد. حتی یک بار به اردوی تیم ملی رفته بودیم . به ما گفتند آمار بدهید تا به بچه های حفاظت لباس ورزشی بدهیم. خود آقای علی آبادی گفت که آمار بدهید ما گفتم حالا باشد بعدا. وقتی خودش به آقای دکتر گفت که می خواهیم به این بچه ها یک دست لباس ورزشی بدهیم، دکتر داد و بیداد کرد که نباید این کار را بکنید. بدهید به مناطق محروم. از این دست مسایل زیاد است اما نمی توانیم بگوییم. فقط در این حد که نشان دهیم دید ایشان این است و مردم هم به خاطر همین ایشان را انتخاب کردند. ایشان هم سعی می کند تحقق پیدا کند. ایشان به کوچکترین هزینه ها از دولت نسبت به خود و مجموعه ای که با ایشان همکاری می کنند بسیار حساس است و رعایت می کند. مثلا ما درخواست می کردیم یک سری وسایل برای کار ما بخرند اما ایشان می گفتند باید صرفه جویی شود. * فارس: علیرغم محدودیتهایی که برای رسانه ای شدن نیروهای حفاظتی وجود دارد، علت اینکه موافقت کردید با ما مصاحبه کنید چه بود؟ - بر اساس تکلیف، بر خود فرض دانستم که بعضی موارد را بگویم. علی رغم اینکه برای ما سخت است که مسایل را بیان کنیم اما وقتی کسی با این ویژگیها به لحاظ تعهد و ولایت مداری و تدین و شیفتگی خدمت هست، اگر کسی نکته ای را بداند و نگوید مدیون است. ما در این جریان باید دین خود را تا حدی ادا کنیم. هرچند که دست ما بسته است و بسیاری چیزها را نمی توانیم بگوییم اما فکر کنم بعد از دوران ریاست جمهوری شاید دستمان باز شود و بتوانیم بسیاری ناگفته ها را بگوییم. در هر زمینه ای بخواهیم وارد شویم گفتنی ها زیاد است. حرفها در بخش های مختلف زیاد است که نادیده گرفتن آن ایشان را در معرض ظلم قرار می دهد اما ایشان با صبوری جلو می آید. ناگفته ها زیاد است اما شرایط برای باز کردن این موضوع مناسب نیست. ولی به هر حال باید گفته شود که چقدر دکتر مظلوم واقع می شود و یا اینکه بعضی اوقات شعار می دهند "صل علی محمد بوی رجایی آمد" و یا اینکه مظلومیت دکتر احمدی نژاد را با مظلومیت شهید بهشتی قیاس می کنند، درست است.
نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر]
درباره وبلاگ
فهرست اصلی
بازدید امروز: 84 بازدید
بازدید دیروز: 195 بازدید بازدید کل: 598463 بازدید
فهرست موضوعی یادداشت ها
لبخند بزن[60] . دینی[50] . مهدویت[46] . تاریخی[39] . تصاویر[29] . خبر[25] . مذهبی[21] . اجتماعی[18] . دین ومذهب[11] . احادیث[10] . اخلاقی[8] . آرشیو[7] . سیاسی[7] . نظر[6] . طنز[4] . امام خمینی[4] . شهدا[3] . تاریخ[2] . لبخند های جبهه[2] . مظلومیت[2] . تصویر[2] . ندای مظلومیت[2] . خاطرات . خاطرات امام خمینی . خاطرات جبهه . خاطرات رهبرانقلاب . خلاصه بخشی از کتاب حماسه حسینی . خلاصه بخشی از کتاب حماسه حسینی1-3(عوامل تحریف) . خلاصه کتاب حماسه حسینی (1-3) . داستان وراستان . امام شناسی . انقلاب اسلامی . بهاییت . اخلاق . اخلاق - تاثیر تغذیه بر اخلاق . اخلاق - تواضع . اخلاق-تقوا- خودسازی . مناجات . مذهبی -سیاسی . لبخندهای جبهه . غیبت از دیدگاه قرآن . قرآنی . آموزنده واخلاقی . صهیونیسم جهانی . سیاسی- اجتماعی .
نوشته های پیشین
لوگوی وبلاگ من
لینک دوستان من
عاشق آسمونی پسر زمستان نمازخانه بوستان بهاره رها جلوه معشوق ● بندیر ● .:: در کوی بی نشان ها ::. دنیای جوانی دل تنگی جریان شناسی جریان شناسی %% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%% ..دنیای کوچک.. آقاشیر روانشناسی آیناز شلمچه خبر روز تکنولوژی کامپیوتر xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx .: شهر عشق :. بوی سیب BOUYE SIB فقط عشقو لانه ها وارید شوند تمهیدات برای حضور و ظهور تازه ترین ها سیاست پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب توشه آخرت آیین جوانمردان عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین علی کلبه حقیرانه من Ask quran اخراجیها هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره) من وروزهایم فرهنگ شهادت علمدار دین حاج رضوان لعل سلسبیل زن تنها ... انتظار نور برو بچه های ارزشی دوزخیان زمین شایگان♥®♥ افق بیکران روح من جواب به شبهات نور ولایت جمهوریت : طنز سیاسی و اخبار داغ سیاسی ، تصویری مذهب عــــشقـــــولـــــک گلهای د نیا صبح دیگری در راه است .... شب مهتابی دوزخی دهاتی قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول عاشق امام زمان نسیم وحی زنان در جهان $هرچی عشقم بکشه$ ((سرگرمی سابق)) حسرت دم مسیحایی برای ریحانه for Reyhaneh یاران ناب فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ صراط صراط دیدگاه نوین کیستی ما آســــــمــونـــی بــاش پسران جوان پیامک های سیاسی حزب اللهی مدرنیته توهمات قرن 21 ولایت ایــ عزیـــــز ـــــــران مشاوره و مقالات روانشناسی هر کجا باشم آسمون مال منه قوام دین به رسالت ، دوام دین به امامت نیار یعنی آرزو درموردهمه چیز و همه جا سایه ESPERANCE55 پله...پله...تاخدا! موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین مریم و عسل (دوقلوهای افسانه ای ).... یکدلی در سفر زندگی موج آزاد اندیشی اسلامی تو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ اس ام اس جک mp3 sms وبلاگ دزدی مجله خبری « متین نیوز » تا ریشه هست، جوانه باید زد... (((شفای زندگی))) آواز یزدان اس ام اس عاشقانه و خدایی که در این نزدیکیست محمدرضا جاودانی در گوشی با خدا ارایشی. بهداشتی .پزشکی.مدروز ..:: نـو ر و ز::.. سخن دل گروه هدف پاتوق جوانان مثل ستاره ... به خود آییم و بخواهیم،که انسان باشیم... عاشقان علی وصال بزرگترین وبلاگ دانلود عکس،نرم افزار،بازی و مقالهای دانشگاهی کوثر روح و ریحان خموش پر گفتار بهار عشق من لاکه عطر گل یاس کلبه احزان به کجا می برد این امید ما را سلمان بابایی ای تشنه لب دانش نامه وبلاگی که میخوانید نیازمندی ها کوچه ام مهتابی است نزدیک آسمان دولت عشق درد ما جز به ظهورش مداوا نشود... |