دانشمند بر عابد هفتاد درجه برتری داده شده است که میان هر دو درجه به اندازه میان آسمان و زمین است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
نور هدایت
فرصت طلبی
سه شنبه 86 اسفند 14 , ساعت 4:18 عصر  

    پشت هم حرف می زد ،تند غذا می خورد،سریع راه می رفت و به همین ترتیب هم نماز می خواند.عجله در ذاتش بود.

   هر چه می گفتیم: چه خبر است بابا! لااقل این دو رکعت نماز را شمرده تر و با حوصله تر بخوان که خودت بفهمی چه می گویی.اما او توجیه می کرد و می گفت:در جبهه آدم باید نماز را طوری بر گزار کند که نه تنها دشمن نتواند فرصت طلبی و سو استفاده کند،بلکه مجالی برای وسوسه شیطان هم باقی نماند.به این نحو تا آنها بخواهند به خودشان بجنبند و ترتیب ما را بدهند ما بارمان را بسته و رفته ایم.

 


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
روزشمار سال 1357
شنبه 86 بهمن 20 , ساعت 3:4 عصر  
10 فروردین : کشتار مردم یزد در مراسم چهلم شهدای تبریز

29 مرداد : کشتار فجیع مردم با به آتش کشیدن سینما رکس آبادان توسط رژیم شاه 

5 شهریور : آموزگار استعفا میدهد

6 شهریور : شریف امامی به نخست وزیری منصوب میشود 

13 شهریور : اولین تظاهرات گسترده بعد از برگزاری نماز عیدفطر به امامت شهید مفتح در تپههای قیطریه

17 شهریور : اعلام حکومت نظامی در تهران و چند شهر دیگر و قتل عام هزاران نفر از مردم در میدان (ژاله سابق) تهران

23 شهریور : اعلام عزای عمومی و اعتصاب سراسری به فرمان امام 

11 مهر : هجرت امام از عراق به سوی کویت

13 مهر : هجرت امام خمین از عراق به پاریس 

19 مهر : اعتصاب روزنامه ها و درخواست آزادی مطبوعات و رفع سانسور

23 مهر : با قبول دولت مبنی بر لغو سانسور روزنامهها منتشر شدند

13 آبان : کشتار تعدادی از دانشآموزان و مردم و همچنین تخریب، انفجار و آتش زدن تعدادی از اماکن و اموال عمومی و خصوصی توسط عوامل رژیم شاه و استعفای شریف امامی و انتصاب ازهاری به نخست وزیری

26 دی : فرار شاه و عدهای از اطرافیان و خانوادهاش

7 بهمن : تحصٌن روحانیون در دانشگاه تهران به عنوان اعتراض به جلوگیری از ورود امام خمینی به ایران

12 بهمن : ورود امام خمین به ایران 

15 بهمن : انتخاب دولت موقت انقلاب اسلامی 

21 بهمن : شکسته شدن حکومت نظامی به فرمان امام خمینی توسط مردم 

22 بهمن : پایان حاکمیت آمریکا و دیگر دولتهای خارجی و انقراض رژیم ستمشاهی و نابودی عوامل وایادی آنها و سرآغاز دروان حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران

 
نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
حلالیت
شنبه 86 بهمن 20 , ساعت 2:39 عصر  
سه چهار ساعتی به رفتنمان به خط مقدم برای شروع عملیات مانده بود. نیروهای گردان هر کدام در حال کاری بودند. یا وصیتنامه می نوشتند و یا سلاح و تجهیزاتشان را امتحان می کردند و از یکدیگر حلالیت می طلبیدند. یک موقع دیدم از یکی از چادرها سرو صدا بلند شد و بعد یک نفر پرید بیرون و بقیه با لنگه پوتین و فانسقه و بند و سنگ و کلوخ دنبالش. اوضاع شیر تو شیر شد. پسرک فراری بین خنده و ترس نعره می زد و کمک می طلبید و تعقیب کنندگان با دهان های کف کرده و عصبانی ولش نمی کردند. فراری را شناختم. اسماعیل بود. از بچه های شر و شلوغ گردان. اسماعیل خورد زمین و بقیه رسیدند بهش و گرفتندش زیر ضربات فانسقه و کتک. اسماعیل پیچ و تاب می خورد و می خندیدند و نعره می زد. به خود آمدم. مثلاً من فرمانده گردان بودم و باید نظم و انظباط را بر گردان حاکم می کردم. جمعیت را شکافتم و رفتم جلو و با هزار مکافات اسماعیل را زیر مشت و لگد نجات دادم. اسماعیل در حالی که کمر و دستانش را می مالید شروع کرد به نفرین کردن.

-   الهی زیر تانک بروید. شما بسیجی هستید یا یک مشت بازمانده قوم مغول!؟

-   الهی کاتیوشا تو فرق سرتان بخورد و پلاکتان هم نماند که شناسایی شوید!

-   ای خدا، دادِ مرا از این مزدورهای مسلمان نما بگیر!

بچه های گردان هرهر می خندیدند و کسانی که اسماعیل را کتک زده بودند به او چنگ و دندان نشان می دادند و تهدید به قتلش می کردند. فریاد زدم: «مسخره بازی بسه! واسه چی این بنده خدا را به این روز انداختید؟» یکی از آنها که معلوم بود حال و روز درست و حسابی ندارد گفت: «از خود خاک بر سرش بپرسید. آهای اسماعیل دعا کن تو منطقه عملیاتی گیرت نیاورم. یک آر پی جی حرامت می کنم!» اسماعیل که پشت سر من پناه گرفته بود، هرهر خندید و آنها عصبانی تر شد. گفتم: «چی شده اسماعیل؟ تعریف کن!» اسماعیل گفت: «بابا اینها دیونه اند حاجی. بهتره اینها را بفرستی تیمارستان. خدا بدور با من اینکار را کردند با عراقیها چه می کنند؟»

-   خب بلبل زبانی نکن. چه دسته گلی به آب دادی؟

-   هیچی. نشته بودیم و از هم حلالیت میخواستیم که یک هو چیزی یادم افتاد. قضیه مال سه چهار ماه پیش است. آن موقع که کردستان و بالای ارتفاعات بودیم. یک بار قرار شد من قاطرمان را ببرم پایین و جیره غذا و آب بیاورم. موقع برگشتن از شانس من قاطر خاک تو سر، سرش را سبک کرد و بسته های بیسکویت که زیر شکمش سرخورده بود خیس شد.» یکی از بچه ها نعره زد: «می کشمت نامرد. حالم بهم خورد» و دوید پشت یکی از نخلها. اسماعیل با شیطنت گفت: «دیگر برای برگشتن به پایین دیر بود. ثانیاً بچه ها گشنه بودند. بسته های بیسکویت را روی تخته سنگی گذاشتم تا خشک شدند و بعد بردم دادم بچه ها، همین نامردها لمباندند و چقدر تعریف کردند که این بیسکویت ها خوشمزه است و ملس است و ...» بچه هایی که دورم جمع بودند از خنده ریسه رفتند. خودم هم به زور جلوی خنده ام را گرفته بودم، راه افتادم که بروم سر کار خودم. اسماعیل ولم نمی کرد. گفتم: «دیگر چی شده؟»

-  حاجی جون می کشندم.

-  نترس. اینها به دشمنشان رحم می کنند. چه برسد به تو ماست فروش!

تا اسماعیل ازمن جدا شد، بیسکویت ملس خورها دنبالش کردند و صدای زد و خورد و خنده و ناله های اسماعیل بلند شد.



نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
به کربلا می رویم
پنج شنبه 86 بهمن 11 , ساعت 12:32 عصر  
تیپ ما، تیپ نبی اکرم (ص) دو شب در اردوگاه پاوه نماند، شب سوم بود که ما را حرکت دادند، کجا؟ هیچ کس نمی دانست.    برادر برخاصی را دیدم. ایشان معلم بودند، پرسیدم: شما می دانید ما را کجا می برند؟ خیلی عادی گفت: معلوم است، کربلا. از دوستان دیگر سؤال کردم، هیچ کس جواب درست و حسابی نداد. یکی می گفت: رو به خدا می رویم، دیگری می گفت: نه رو به هوا می رویم. آنقدر فهمیدم که در منطقه آدم باید خودش پاسخ سؤالهایشان را بیابد والا تا ثریا می رود دیوار کج!

 

از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
14 نکته در باب چیستی ولایت فقیه
پنج شنبه 86 بهمن 11 , ساعت 11:23 صبح  

در جامعه اسلامی بر اساس نظر تشیع ،ساختار سیاسی حاکمیت می بایست دارای مشروعیت الهی باشد. این مشروعیت تنها بواسطه ی نهاد امامت حاصل می شود. این نهاد از آن جهت که مستقیما منتصب بوسیله ذات الله می باشد دارای مشروعیت است.
نهاد مذکور در زمان حضور ائمه معصومین بر محوریت ایشان تنظیم شده بود و بعد از ایشان نیز بر اساس روایات صحیح و متعدد بسیار ،بر دوش نائبان ائمه می باشد.
به نهاد نیابت ائمه در زمان غیبت ولایت فقیه گفته می شود .
ولایت فقیه عبارت است از: ریاست و زمامداری فراگیر فقیه عادل و با کفایت در حوزه امور دینی و دنیوی بر امت اسلامی، در پهنه وسیع دارالاسلام و براساس حاکمیت مطلق الله بر جهان و انسان .
از این تعریف، 14 نکته به ترتیب زیر به دست می‏آید که عبارت می شود از:
نکته اول: ولایت فقیه در واقع ریاست و زمامداری دولت اسلامی است و برابر با مفهوم دولت(state) نمی‏باشد .
نکته دوم: این ریاست فراگیر است; یعنی، ولایت فقیه هم ریاست کشور را به عهده دارد و هم ریاست عالیه قوای عمومی کشور اعم از مقننه، قضائیه و مجریه . نظیر این ریاست فراگیر نیز برای ریاست جمهوری، در نظامهای ریاستی(presidantiel) ، وجود دارد که رئیس جمهور هم رئیس کشور است و هم رئیس هیات دولت و در نظامهای پارلمانی که همه قوای عمومی از پارلمان ناشی می‏شود و ریاست کشور با پادشاه و یا رئیس جمهور است .
نکته سوم: فراگیری و گستره ریاست هم در امور دینی است و هم در امور دنیوی، چون در اسلام دین و دنیا به هم پیوسته‏اند و سیاست متن دین است .(وحدت دین و سیاست)
نکته چهارم: اصولا حکومت‏با ریاست پیوند دارد، زیرا مقامات عالی حکومت امر و نهی صادر می‏کنند و اوامر آنان الزامی است و نمی‏توان سرپرستی حکومت را از قبیل وکالت دانست; زیرا در مفهوم «وکالت و نمایندگی‏» جنبه الزام و فرمانبری وجود ندارد . اجراء یا تخلف در وکالت‏بستگی تام و کامل به نظر موکل دارد، نه وکیل; در حالی که اطاعت از قدرت در پیشبرد امور عمومی اجتناب‏ناپذیر است و از این‏رو، حکومت ماهیتا نمی‏تواند وکیل باشد .
(در واقع، ریاست و زمامداری بخشی از مفهوم ولایت را می‏رساند که مربوط به کشورداری است).
نکته پنجم: چون انسانها دارای شان برابر هستند و هیچ کس حق ندارد بر دیگری فرمان براند و امر و نهی حکومتی با مقوله وکالت‏سازگاری ندارد، پس باید ریاست عالیه مقامات عالی حکومت متکی به یک مقام برتر باشد . براساس عقاید دینی و کلامی کسی که خالق است، مالک نیز هست و مالک سرپرستی و ربوبیت دارد و این ویژگی‏ها تنها زیبنده حضرت حق، جل و علی، است، لذا منشا اوامر و نواهی حکومت‏باید حاکمیت تکوینی و تشریعی خدا بر جهان و انسان باشد، تا از نظر عقل اطاعت از آن حکومت صحیح باشد و آن اوامر و نواهی بر آحاد انسانها جنبه الزام داشته باشد; از این جهت اعتقاد داریم که اوامر و نواهی مقامات عالی حکومت‏باید ناشی از «فقه و شریعت‏» باشد .
نکته ششم: ریاست عالیه کشور و قوای عمومی باید به عهده فقیه باشد و این مطلب از آنچه در نکته قبل گذشت‏به دست می‏آید، آنجا که گفته شد: تنها اوامر و نواهی ناشی از «فقه و شریعت‏» برای آحاد جامعه اسلامی الزام‏آور است و نفوذ دارد و فقیه ضامن اجرای محتوای فقه و شریعت و عدم انحراف حکومت و مقامات عالی آن از اسلام است و هم به موجب ادله فقهی و کلامی، خود باید در راس حکومت‏سیاسی قرار گیرد .
نکته هفتم: در مقایسه با دیگر نظامهای سیاسی، چون در مقامات عالیه دولت اسلامی و در راس آنان ولی فقیه شایستگی و کفایت و تدبیر و به تعبیر دیگر «مدیریت‏» شرط است، بنابراین از لحاظ توانایی و کارآمدی در اداره امور کشور و ایجاد آبادانی، توسعه، نظم و امنیت و پیشرفت و تمدن دولت اسلامی با دیگر دولت‏ها و نظامها تفاوتی نمی‏کند . اما علاوه بر آن، دولت اسلامی، که در راس آن فقیه است، حقانیت و مشروعیت نیز دارد، در حالی که نظامهای دیگر چون حاکمیت مطلق را تنها برای یک موجود انتزاعی به نام دولت ترسیم می‏کنند و افراد حاکم تنها «وکیل‏» هستند و وکالت‏با حکومت و امر و نهی سازگاری ندارد، با بحران و مشکل مشروعیت مواجه هستند .
نکته هشتم: شرط «عدالت‏» علاوه بر این که نشانه سمت و سوی دولت اسلامی برای تامین قسط و عدالت‏بین آحاد جامعه است، اشاره به صیانت درونی مقامات عالیه دولت اسلامی و در راس آنان ریاست عالیه کشور و قوای عمومی است و این امر بهترین شیوه برای کنترل قدرت سیاسی و جلوگیری از فساد در قدرت است: نظامهای سیاسی دیگر گرچه، با شیوه تفکیک قوا و توزیع قدرت، می‏خواهند مساله فساد قدرت سیاسی را برای خود حل کنند، اما این نظریه در تئوری و عمل با انتقادات فراوانی مواجه است و تنها راه جلوگیری از فساد قدرت این است که ضریب فساد در حاکم به صفر برسد «معصوم‏» ، یا اینکه از لحاظ عقل، حاکم هم افق و نزدیک به معصوم باشد که شرط عدالت ویژه در فقیه این امر را تامین می‏کند . البته این امر نفی کننده سایر اهرمهای کنترل قدرت، از جمله مصالح عمومی، مشورت، امر به معروف و نهی از منکر، شورا و مانند آنها نمی‏باشد .
نکته نهم: کار ویژه‏های حکومتی که ریاست عالیه آن با فقیه عادل و با کفایت‏باشد، علاوه بر پیشرفت مادی، هدایت و معنویت‏برای جامعه اسلامی و قرب الهی و کمال انسانی است، چرا که پیشرفت در ساحت‏های مادی و معنوی در سایه آمیختگی مادیت و معنویت و جداناپذیری آن دو میسر می‏گردد .
نکته دهم: از آنجا که در واژه «ولایت‏» ، علاوه بر چیرگی و سلطنت ناشی از ریاست، محبت و عشق و نصرت و یاری و قرب و نزدیکی و وفاداری و رهروی نهفته است، این واژه به نحو احسن ماهیت‏حکومت در اسلام و نوع رابطه متقابل بین دولت و ملت را که مبتنی بر عشق، مهربانی، همکاری و مسؤولیت متقابل است تبیین می‏کند; در حالی که چنین امری در نظامهای سیاسی دیگر و در مفاهیم مشابه چون ریاست جمهوری، پادشاهی و غیر آن وجود ندارد .
نکته یازدهم: به جای خویشاوندی، نژاد و یا همبستگی تشکیلاتی و ارگانیک در درون یک سرزمین، همبستگی ملت‏بر محور عقیده و راه و روش مشترکی است که فرامرزی است:
«ان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاعبدون‏»
البته به اقتضای ضرورت‏ها تقسیم‏بندی به شعوب، قبائل و امم نیز مورد پذیرش است «وقطعناهم اثنتی عشرة اسباطا امما» . با این وجود در اسلام، عامل همبستگی بر محور نژاد یا خویشاوندی و یا زبان به هیچ وجه به رسمیت‏شناخته نمی‏شود . به عبارت دیگر، ملاک تابعیت اسلامی عضو امت اسلامی‏بودن است و شرط عضویت در امت اسلامی پذیرش اسلام، به عنوان راه زندگی و سعادت دنیا و آخرت، است . واژه «دار الاسلام‏» بیانگر سرزمینی است که در حاکمیت دول اسلامی است و یا آن که شعایر اسلامی در آن اجرا می‏گردد .
نکته دوازدهم: در اسلام، رهبری قانونمند است و در چارچوب ضوابط و مقررات و قوانین الهی است . رهبر بر اساس میل و سلیقه شخصی و بدون در نظر گرفتن مصالح عمومی الهام گرفته شده از شریعت و مشخص شده با کاوش استدلالی و فقیهانه حق ندارد که عمل کند و در این صورت از چارچوب الهی ترسیم شده خارج گشته، حقانیت‏خود را از دست می‏دهد .
نکته سیزدهم: بر خلاف نظامهای پادشاهی و دولت‏های مطلقه قرون وسطایی، رهبری اسلام هیچ پیش شرطی از لحاظ وقعیت‏خانوادگی، وراثتی، طبقاتی، مالی، زمین‏داری و مالکیت و غیره ندارد . به عبارت دیگر، شان و موقعیت و مقام ناشی از جایگاه و پایگاه و شؤون طبقاتی نمی‏باشد .
نکته چهاردهم: ولی فقیه حق حاکمیت ندارد، بلکه ریاست کشور و قوای عمومی را به عهده دارد و حاکمیت تنها در انحصار خدا و قوانین الهی است . بنابراین، او نیز زیرمجموعه قوانین الهی است; یعنی، مثل بقیه شهروندان در اجرای قانون الهی له یا علیه او یکسان است . بنابراین، هیچ امتیاز ویژه و موقعیت استثنایی و یا مصونیت کیفری و حقوقی و سیاسی فوق‏العاده و فراتر از معیارهای شریعت ندارد .

منبع: سایت فرهنگ انقلاب اسلامی


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
با دست بگیرید
سه شنبه 86 بهمن 9 , ساعت 10:11 صبح  
  آموزش خمپاره انداز بود و تفاوت آنها با یکدیگر، اینکه بعضی صدا و سوت ندارند و ناغافل می آیند و چطور می شود از ترکش آنها در امان بود. مسئول آموزش می گفت: گاهی آدم زمانی به خودش می آید که دیگر خیلی دیر است. خمپاره درست بالا سرت است، حتی فرصت اینکه بنشینی نداری. صحبت که به اینجا رسید کسی از میان جمع برخاست و گفت: در چنین شرایطی واقعاً چه می شود کرد؟   گفت: هیچی. اینکه زرنگی کنی و آن را روی هوا بگیری و نگذاری بیفتد روی زمین و منفجر بشود!

نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
درس خمپاره
یکشنبه 86 بهمن 7 , ساعت 8:15 صبح  
    کلاس آموزش رزمی داشتیم. درس خمپاره و انواع آن. مربی یکی از آنها را بالا گرفته بود و توضیح می داد:

    اینکه می بینید، اینقدر شازده است و مؤدب و سر به زیر، جناب خمپاره 120 است. خیلی آقاست. وقتی می آید پیشاپیش خبر می کند، پیک می فرستد، سوت می زند که برادر سرت را ببر داخل سنگر من آمدم، خورد و مرد پای من نیست، نگویید نگفتید!

    سپس آن را گذاشت زمین و خمپاره دیگری را برداشت و گفت: این هم که فکر می کنم معرف حضور آقایان هست. نیازی به توضیح ندارد، کسی که او را نمی شناسد خواجه شیراز است. همه جا جلوتر از شما و پشت سر شما در خدمتگزاری حاضر است. شرفیاب که می شوند محضرتان به عرض ملوکانه می رسانند منتها دیگر فرصت نمی دهند که شما به زحمت بیفتید و این طرف و آن طرف دنبال سوراخ موش بگردید! با اسکورتشان همزمان می رسند.

    نوبت به خمپاره 60 رسید، خمپاره ای نقلی و تو دل برو، خجالتی، با حجب  حیاء، آرام و بی سر و صدا. دلت می خواست آن را درسته قورت بدهی. اینقدر شیرین و ملیح بود: بله، این هم حضرت والا «شیخ اجل»، «اگر منو گرفتی»، «سر بزنگاه»، «خمپاره جیبی» خودمان 60 عزیز است. عادت عجیبی دارد، اهل هیچ تشریفاتی نیست. اصلاً نمی فهمی کی می آید کی می رود. یک وقت دست می کنی در جیبت تخمه آفتابگردان برداری می بینی، اِ آنجاست! مرد عمل است. بر عکس سایرین اهل شعار نیست. کاری را که نکرده نمی گوید که کرده ام. می گوید ما وظیفه مان را انجام می دهیم، بعداً خود به خود خبرش منتشر می شود. هیاهو نمی کند که من می خواهم بیایم. یا در راه هستم و تا چند لحظه دیگر می رسم. می گوید کار است دیگر آمد و نشد بیایم، چرا حرف پیش بزنیم برای همین شما هیچ وقت نمی توانید از وجود و حضور او با خبر بشوید. اول می گوید بمب! بعد معلوم می شود خمپاره 60 بوده است.

 


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
ملاک‌های حضرت امام (ره) برای نماینده اصلح
شنبه 86 بهمن 6 , ساعت 10:34 صبح  

ملاک‌های حضرت امام (ره) برای نماینده اصلح
1- دیانت و دینداری نخستین شرط حضرت امام (ره) برای نماینده اصلح، دیانت و دینداری است چرا که از منظر آن بزرگوار اگر نماینده‌ای مقید به مسائل شرع مقدس باشد می‌تواند برای کشوری که مردمش متدین و مومن هستند کار کند و در غیر اینصورت نه خواهد توانست اولویت‌های جامعه اسلامی را درک کند و نه بی‌قیدیش اجازه فعالیت دلسوزانه و خالصانه را به وی خواهد داد. از دیگر عوارض نماینده غیر متعهد به اسلام و قانون اساسی، ترجیح منافع شخصی بر مصالح عمومی کشور می‌باشد. برهمین اساس امام راحل (ره) در جمله‌ای تکان دهنده این تقاضا را مطرح می‌سازند که «من متواضعانه از شما می‌خواهم که حتی‌الامکان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمایید و اشخاص اسلامی، متعهد، غیر منحرف از صراط مستقیم الهی را در نظر بگیرید و سرونوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانی دهید که به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی معتقد و نسبت به احکام نورانی الهی متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدم ندارند. حضرت امام (ره) در عبارت صریح‌تری نیز بر مقوله تدین تأکید ورزیده و از مردم خواسته بودند تا «کوشش کنند که وکلای صالح متدین بفرستند» و همچنین اظهار امیدواری کرده بودند «امیدوارم همین طور هم بشود برای اینکه مملکت ما همه متدینند اکثراً، و وکیل متدین تعیین می‌کنند.» از نظر آن مرحوم اگر وکلا و نمایندگان متدین باشند «آن وقت این مسائل همه‌اش حل می‌شود.»
2- وفاداری به قانون اساسی دومین ویژگی نماینده اصلح از نقطه نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی، وفاداری به قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان منشور ملت ایران می‌باشد و کسانی که با گرایش به چپ (شرق) یا راست (غرب) نسبت به اساس یا بخشی از قانون اساسی نقد و انتقاد دارند نباید در مسئولیت بزرگ نمایندگی مردم در مجلس قرار گیرند. از همین رو معمار بزرگ انقلاب اسلامی انتظار دارند مردم در انتخاب نماینده برای مجلس با مطالعه و دقت عمل نموده و به سوابق آنها در پای‌بندی به قانون اساسی توجه نمایند لذا به عنوان یک توقع می‌فرمایند: «امید است ملت مبارز، متعهد به مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها، آراء خود را به اشخاصی می‌دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی وفادار باشند و از تمایلات چپ و راست مبراء باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیرخواهی امت معروف و موصوف باشند. باید ملت شریف بدانند که انحراف از این امر مهم اسلامی، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسئولیت عظیم است.»
3- خدمت‌رسانی و خدمتگزاری خدمت به خلق‌ا... و خدمتگزاری به ملت، اصل دیگری است که از منظر حضرت امام (ره) باید در انتخابات نمایندگان مجلس مورد توجه قرار گیرد و اگر نماینده‌ای به این اصل اعتقادی نداشته باشد نخواهد توانست برای موکلینش مؤثر و مفید باشد و این ویژگی پس از دیانت و تعهد به قانون اساسی یک اصل ضروری است چنانچه حضرت امام (ره) تصریح می‌فرمایند: «مردم آنی را انتخاب بکنند که می‌شناسند که به این ملت خدمتگزار است و دلش برای این طبقه ضعیف می‌سوزد و یک اشخاصی که معروف است پیش‌شان به امانت، به دیانت، به خدمت به مردم، آنها را تعیین کنند، باید همه تعیین بکنند.»
4- آراستگی اخلاقی هنگامی نمایندگان متدین و پای‌بند به قانون اساسی می‌توانند به فکر خدمت‌رسانی به مردم باشند که فضای عمومی مجلس آرام و سالم باشد و لازمه آن حضور نمایندگان متخلق به اخلاق اسلامی است. افراد کم حوصله، فاقد سعه صدر، بی‌نزاکت و احیاناً اهل نزاع و زد و خورد بسرعت فضای مجلس را متشنج نموده و با رد و بدل نمودن سخنانی که در شأن خانه ملت نیست می‌توانند مجلس را از کارکرد اصلی خود بازدارد. برهمین اساس حضرت امام (ره) توصیه فرمودند: «افرادی را انتخاب کنید که متعهد به اسلام، شرقی و غربی نباشند، بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند. وکیل‌هایی که آراسته هستند به اخلاق خوب، متعهد هستند به اسلام، وفادار هستند به کشور خودشان، خدمتگزار هستند به شما و به کشور، آن اشخاص را انتخاب کنید.»
5- شجاع مثل مدرس شجاعت و نهراسیدن از قدرت‌های بیگانه یکی دیگر از شاخصه‌های نماینده صالح از نگاه حضرت امام (ره) می‌باشد که بر آن تاکید زیادی نموده و مصداق آن را مرحوم مدرس معرفی می‌فرمایند. اگر چه معتقدند مثل مدرس کم وجود دارد اما شجاعت و نترسیدن همچو مدرس را برای نماینده مجلس لازم دانسته و می‌فرمایند:«سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید، البته مثل مدرس که این زودیها پیدا نمی‌شود، شاید آحادی مثل مدرس باشند. کسانی را که انتخاب می‌کنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند که اگر روس یا آمریکا یا قدرت دیگری تشری زد بترسند، باید بایستند و مقابله کنند.» آگاهی به مسائل روز، برخورداری از بصیرت، دلسوز محرومان، امانت‌دار و خیرخواه امت از جمله سایر ویژگیهایی است که برای گزینش نماینده صالح مورد توجه حضرت امام (ره) قرار داشته و به آن توصیه فرموده‌اند.

 


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
درد و درمان
شنبه 86 بهمن 6 , ساعت 9:6 صبح  
    کسی جرأت داشت بگوید من مریضم، هه ماشاءلله دکتر بودند. آن هم از آن فوق تخصص هایش!  می ریختند سرش. یکی فشار خونش را می گرفت، البته با دندان، دیگری نبضش را بررسی می کرد، البته با نیشگون،‌همه بدنش می کندند، قیمه قرمه اش می کردند. بعد اظهار نظر می شد که مثلا فشار خونش بالاست یا چربی خون دارد، آنوقت بود که نسخه می پیچیدند.   پتو را بیاورید. بیاندازید سرش، با مشت و لگد هر چه محکمتر خوب مشب و مالش بدهید، بعد آب سرد بیاورید، یقه پیراهنش را باز کنید، بلایی به سرش می آوردند که اگر رو به قبله هم بود صدایش را در نیاورد!

 


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
درس‏ها و عبرت‏هاى عاشورا در عرصه رفتار سیاسی (3)
پنج شنبه 86 بهمن 4 , ساعت 8:11 صبح  

درس‏هاى عاشورا

درس‏هاى عاشورا همواره بحثى زنده، حیات‏بخش و حرکت‏آفرین است. هر چند این رویداد در مکان و زمان محدودى به وقوع پیوست، امّا درس‏هاى آن ویژه زمان و مکان مشخصى نیست. اگر تا دیروز عده‏اى مى‏پنداشتند که عاشورا حادثه‏اى مقطعى است، امروز با توجه به تعالیم عاشورایى امام خمینى و در نتیجه استقرار حکومت اسلامى، باید به عنوان رویدادى تلقّى شود که در طول تاریخ مى‏تواند درس‏آموز بوده و پایه‏هاى ستم و استبداد را از بیخ و بن براندازد:
«واقعه عظیم عاشورا از سال 61 هجرى تا خرداد 42 و از آن زمان تا قیام حضرت بقیةالله ارواحنا لمقدمه الفداه، در هر مقطعى انقلاب‏ساز است.»
[14] پس از سال 61 هجرى، این رویداد در عرصه رفتار سیاسى الگوى بسیارى از حرکت‏ها شده است: حرکت توّابین، مردم مدینه، قیام مختار، نهضت زیدبن على، قیام محمد نفس زکیّه و ابراهیم فرزندان عبداللّه...تا قیام و نهضت مقدس ملت ایران به رهبرى امام خمینى همه و همه با الهام از عاشورا سازماندهى شده‏اند. اقبال لاهورى، استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته است.[15] گاندى، نیز، نهضت عاشورا را الهام‏بخش خود در رهایى هندوستان مى‏داند.[16] ما در این مقال، در صدد تجزیه و تحلیل قیام و انقلاب‏هایى که در پى رویداد عاشورا صورت گرفته‏اند نیستیم و همچنین در پى صداقت و یا درستى و نادرستى این نهضت‏ها نیز نیستیم؛ ما بر آنیم که اشاره کنیم که رویداد عاشورا در گذشته در عرصه رفتار سیاسى منشأ حرکت‏هایى علیه حاکمان ستم در دوره‏هاى گوناگون بوده و هست. و در یک کلمه اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه همه حرکت‏هاى حق‏طلبانه و عدالت‏خواهانه بنامیم و بدانیم سخنى به گزاف نگفته‏ایم. مصعب ابن زبیر با این‏که خود را رقیب امام‏حسین(ع) براى حکومت مى‏دانست مى‏گوید: «و ان الاولى بالطف من آل هاشم تاسوا فسنوا الکرام التاسیا[17]
مردان بزرگوارى از آل هاشم در برابر ستم مقاومت نشان دادند که براى بزرگان تاریخ نمونه و الگو است.»
بسیارى از نویسندگان، شاعران و تاریخ نگاران مسلمان و غیر مسلمان از درس‏آموزى این رویداد براى همه جهانیان سخن گفته‏اند. از باب نمونه یکى از نویسندگان مصرى به نام عباس محمود عقاد، با قلم توانایش در کتاب: «ابوالشهداء حسین بن على(ع)» چنین‏مى‏نویسد:
«نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانان از این حادثه درس جوانمردى، ایثار و مقاومت در برابر ستمگران گرفتند. از سفیر مسیحى که در همان مجلس یزید به او اعتراض کرد بگیریم تا برسیم به قرون میانه، تا روزگار خودمان.»
[18] آرى عاشورا از چنان عمق و غنایى برخوردار است که تا پایان تاریخ، پیام آور ارزش‏هاى والاى انسانى و الهام‏بخش انسان‏هاى آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا دانشگاهى است که همه طبقات از زن و مرد، کوچک و بزرگ، باسواد و بى‏سواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیر مسلمان از آن درس مى‏آموزند و در این دانشگاه همواره استادان بنامى چون: حسین بن على(ع)، قمر بنى‏هاشم، زینب کبرى و دیگر عاشورائیان تدریس مى‏کنند. ولى متأسفانه ما تاکنون نتوانسته‏ایم ارزش‏هاى عاشورا را آن چنان که شاید و باید به جوامع جهانى بشناسانیم. در یکى از فیلم‏هایى که بر ضد اسلام به وسیله B.B.C با نام شمشیر اسلام، تهیه شده، بخش مهمّى از آن را عزادارى و سوگوارى‏هاى دوستداران امام‏حسین(ع) تشکیل مى‏دهد. مفسّر این فیلم مى‏گوید:
«باید مراقب بود که اگر این عزادارى‏ها و این همه عشق هدف‏دار شود و به سوى قلب غرب نشانه رود، دیگر هیچ سلاحى نمى‏تواند در برابر آن مقابله کند.»
[19] با توجه به سخنان فوق، مهم جهت‏دار شدن مراسم عاشورا و شناخت درس‏هاى آن در ابعاد گوناگون است. فداکارى و ایثار، صبر و استقامت، شهادت و شجاعت، تعهد و مسؤولیت، صداقت و وفادارى، قاطعیت در راه هدف، دفاع از امامت و ولایت، دفاع و پاسدارى از دین و ارزش‏ها، تولى و تبرى، ستیز با ستم و ستمگران، با فساد و مفسدان، دستور به نیکیها، پرهیز از بدیها و زشتیها، انس با قرآن، ترویج فرهنگ نماز، نهراسیدن از نیروى دشمن، پرهیز از سستى و تنبلى در برابر تجاوز به ارزش‏ها، افشاى چهره دشمنان اسلام، توجّه به معنویات حتّى در جبهه جنگ، نفى نژادپرستى، توبه، دعا، استغفار، تسلیم در برابر خدا، قیام براى خدا و...بخشى از درس‏هاى عاشورا است. البته همین درس‏ها کافى است که یک ملّت را از ذلت به عزت برساند و همین درسها مى‏تواند جبهه کفر و استکبار را شکست بدهد. همان‏گونه ملت ایران با الهام از همین درس‏هاى عزّت‏بخش استبداد و استعمار را به زانو درآورد و باز همین درس‏ها بود که نقش خود را در جنگ تحمیلى به نمایش گذاشت. آن چه آوردیم فهرست بخشى از درس‏ها و آموزه‏هاى عاشورا بود. صدها بلکه هزارها هزار درس از رویداد عاشورا مى‏توان آموخت. شرح و تفصیل درس‏هاى یاد شده در این مقال نمى‏گنجد. از این روى، به شرح نمونه‏هایى از درس‏ها در عرصه رفتار سیاسى بسنده‏مى‏کنیم:

1. عدالت‏خواهى و ستم‏ستیزى

ستیز با ستم و ستمگران به ویژه حاکمان ستم و بر پایىِ عدل یکى از درس‏هاى عاشورا در عرصه رفتار سیاسى است. عاشورا به ما مى‏آموزد که انسان مسلمان نمى‏تواند در برابر ستم و ستمگران سکوت کند و بى‏تفاوت بماند؛ اگر سکوت کرد در حکم همان ستمکار است. امام‏حسین(ع) در یک سخنرانى که در منزل «بیضه» در برابر سپاهیان حرّ فرمودند:
«اى مردم. رسول خدا(ص) فرمود: اگر کسى حاکم ستمگرى را ببیند که حلال خدا را حرام مى‏کند، عهد و پیمان الهى را مى‏شکند، و با سنت رسول خدا مخالف است، و با بندگان خدا به ستم و بیدادگرى رفتار مى‏کند، پس با گفتار و کردار در برابرش نایستد بر خداست که این فرد را نیز با همان حاکم ستمکار محشور کند.»
[20] آن بزرگوار سپس از بنى‏امیه و پیروان آنها به عنوان نمونه و مصداقى از سخنان پیامبر گرامى اسلام یاد کرده و مى‏فرماید:
«مردم آگاه باشید که بنى‏امیه و اتباع آنها پیرو شیطانند و از پیروى و بندگى خداى بخشنده سرپیچى کرده‏اند، فساد و تباهى را آشکار ساخته‏اند و حدود الهى را تعطیل کرده‏اند و اموال مردم را به خود اختصاص داده‏اند. حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده‏اند. من از هر کس شایسته‏ترم که وضع موجود را تغییر دهم...پس لازم است از روش من پیروى کنید زیرا عمل من براى شما حجّت و سرمشق است...»
[21] از سخنان یاد شده چند نکته اساسى زیر استفاده مى‏شود:

 1. مبارزه با ستم ستمگران و متجاوزان به حدود و قوانین دین واجب است. این برنامه باید سر لوحه زندگى امت اسلامى در گستره تاریخ در هر سرزمینى باشد.

2. سکوت در برابر حاکم ستم، گناهى بس بزرگ و در حدّ گناه همان حاکم ستم است.

3. حکومت یزیدى از مصادیق حاکمان ستم و متجاوزان به حدود و قوانین الهى است. از این روى مبارزه با او نیز تکلیف الهى است. امام در نامه‏اى به مردم کوفه مى‏نویسد:

«فلعمرى ما الامام الّا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه على ذات الله؛به جان خودم سوگند، امام و پیشوا تنهاکسى است که برابر کتاب خدا داورى کند. دادگر و متدین به دین حقّ باشد. وجود خویش را وقف و فداى فرمان خدا کند.» امام‏حسین(ع) در همین نامه سخنان مردم کوفه را که نوشته بودند: «لیس لنا امام؛ ما امام نداریم، تأیید کرده است، چرا که آن بزرگوار یزید را داراى شرایط امامت و حکومت نمى‏داند. زیرا که اجراى حقِّ و عدالت، عمل به کتاب خدا از شرایط امام و حاکم است و یزید هیچ یک از این شرایط را ندارد.


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
درباره وبلاگ

نور هدایت

محمد نیک روان
در این وبلاگ به موضوعات اخلاقی - اجتماعی - مذهبی وفرهنگی می پردازد .
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 7 بازدید
بازدید دیروز: 100 بازدید
بازدید کل: 598486 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

< src=asemonibox.ir/l.php?l=l&2=1470>
[79]

غدیر [70]
[آرشیو(2)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
لبخند بزن[60] . دینی[50] . مهدویت[46] . تاریخی[39] . تصاویر[29] . خبر[25] . مذهبی[21] . اجتماعی[18] . دین ومذهب[11] . احادیث[10] . اخلاقی[8] . آرشیو[7] . سیاسی[7] . نظر[6] . طنز[4] . امام خمینی[4] . شهدا[3] . تاریخ[2] . لبخند های جبهه[2] . مظلومیت[2] . تصویر[2] . ندای مظلومیت[2] . خاطرات . خاطرات امام خمینی . خاطرات جبهه . خاطرات رهبرانقلاب . خلاصه بخشی از کتاب حماسه حسینی . خلاصه بخشی از کتاب حماسه حسینی1-3(عوامل تحریف) . خلاصه کتاب حماسه حسینی (1-3) . داستان وراستان . امام شناسی . انقلاب اسلامی . بهاییت . اخلاق . اخلاق - تاثیر تغذیه بر اخلاق . اخلاق - تواضع . اخلاق-تقوا- خودسازی . مناجات . مذهبی -سیاسی . لبخندهای جبهه . غیبت از دیدگاه قرآن . قرآنی . آموزنده واخلاقی . صهیونیسم جهانی . سیاسی- اجتماعی .
نوشته های پیشین

مهدویت
خبر
امام شناسی
تصاویر مختلف
احادیث
تاریخی - سیاسی
نهج البلاغه
نظر سنجی
ماه مبارک رمضان
جبهه وشهدا
چت
نظر
خاطرات ولبخندهای جبهه
اخلاق -دین ومذهب
مسلمانان
یهود وصهیونیسم
روز شمار تاریخ
آرشیو مطالب وبلاگ قبلی
قرآنی
اجتماعی
بایگانی
درباره شهید آوینی
لوگوی وبلاگ من

نور هدایت
لینک دوستان من

عاشق آسمونی
پسر زمستان
نمازخانه بوستان بهاره
رها
جلوه معشوق
● بندیر ●
.:: در کوی بی نشان ها ::.
دنیای جوانی
دل ‏تنگی
جریان شناسی
جریان شناسی
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
..دنیای کوچک..
آقاشیر
روانشناسی آیناز
شلمچه
خبر روز
تکنولوژی کامپیوتر
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
تمهیدات برای حضور و ظهور
تازه ترین ها
سیاست
پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب
توشه آخرت
آیین جوانمردان
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
علی
کلبه حقیرانه من
Ask quran
اخراجیها
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
من وروزهایم
فرهنگ شهادت
علمدار دین
حاج رضوان
لعل سلسبیل
زن تنها
...
انتظار نور
برو بچه های ارزشی
دوزخیان زمین
شایگان♥®♥
افق بیکران روح من
جواب به شبهات
نور ولایت
جمهوریت : طنز سیاسی و اخبار داغ سیاسی ، تصویری
مذهب
عــــشقـــــولـــــک
گلهای د نیا
صبح دیگری در راه است ....
شب مهتابی
دوزخی
دهاتی
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
کشکول
عاشق امام زمان
نسیم وحی
زنان در جهان
$هرچی عشقم بکشه$ ((سرگرمی سابق))
حسرت
دم مسیحایی
برای ریحانه for Reyhaneh
یاران ناب
فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
صراط
صراط
دیدگاه نوین




کیستی ما
آســــــمــونـــی بــاش
پسران جوان
پیامک های سیاسی
حزب اللهی مدرنیته
توهمات قرن 21
ولایت
ایــ عزیـــــز ـــــــران
مشاوره و مقالات روانشناسی
هر کجا باشم آسمون مال منه
قوام دین به رسالت ، دوام دین به امامت
نیار یعنی آرزو
درموردهمه چیز و همه جا
سایه
ESPERANCE55
پله...پله...تاخدا!
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
مریم و عسل (دوقلوهای افسانه ای )....
یکدلی در سفر زندگی
موج آزاد اندیشی اسلامی
تو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ اس ام اس جک mp3 sms
وبلاگ دزدی
مجله خبری « متین نیوز »
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
(((شفای زندگی)))
آواز یزدان
اس ام اس عاشقانه
و خدایی که در این نزدیکیست
محمدرضا جاودانی
در گوشی با خدا
ارایشی. بهداشتی .پزشکی.مدروز
..:: نـو ر و ز::..
سخن دل
گروه هدف
پاتوق جوانان
مثل ستاره ...
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
عاشقان علی
وصال
بزرگترین وبلاگ دانلود عکس،نرم افزار،بازی و مقالهای دانشگاهی
کوثر
روح و ریحان
خموش پر گفتار
بهار
عشق من لاکه
عطر گل یاس
کلبه احزان
به کجا می برد این امید ما را
سلمان بابایی
ای تشنه لب
دانش نامه وبلاگی که میخوانید
نیازمندی ها
کوچه ام مهتابی است
نزدیک آسمان
دولت عشق
درد ما جز به ظهورش مداوا نشود...