آنکه دانش می جوید، خداوند روزیش را به عهده می گیرد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
نور هدایت
نگوییم خدایا مرا محتاج مردم نکن
چهارشنبه 86 آبان 9 , ساعت 10:15 صبح  

نیاز

خاطره‌ای از امیر مؤمنان، علی علیه السلام

روزی از روزها که در نزد پیامبر بودم در مقام دعا گفتم: خدایا مرا نیازمند هیچ یک از بندگانت نکن .

وقتی پیامبر خدا دعای مرا شنید، گفت: على جان! اینگونه دعا نکن، زیرا هیچ کس نیست که نیازمند مردم نباشد.

گفتم: پس چگونه دعا کنم ای رسول خدا؟!

فرمود: بگو، خدایا! مرا نیازمند مردم بد نکن .

پرسیدم: چه کسانى از مردمان بد، به شمار مى‌آیند؟

فرمود: کسانى که چون به نعمتى دست یابند و دارا شوند، آن را از دیگران دریغ دارند و وقتی که خود به چیزى محتاج شوند و با آنان برخلاف انتظارشان رفتار گردد، و درخواستشان بجا آورده نشود، بر آشوبند و زبان به سرزنش گشایند.

 

  • متن روایت:

عن على علیه السلام قال:

قلت: الهم لاتحوجنى الى احد من خلقک .

فقال رسول الله: یا على لاتقولن هکذا فبیس من احد الا و هو محتاج الى الناس ....

فقلت: کیف یا رسول الله؟

قال: قل اللهم لاتحوجنى الى شرار خلقک .

قلت: یا رسول الله! و من شرار خلقه؟

قال: الذین اذا اعطوا منعوا و اذا منعوا عابوا.


بحار، ج 93، ص 325


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
'شهید' در قرآن
چهارشنبه 86 آبان 9 , ساعت 10:14 صبح  

شهید در قرآن

واژه‏ى شهید و مشتقات آن بارها در قرآن کریم درباره‏ى پیامبر، فرشته‏ى مراقب اعمال انسان‏ها، امت اسلام، جان باخته در راه خدا، گواه و حاضر به کار رفته است؛ اما شهید به معناى فدایى در راه خدا، یکى از مقدس‏ترین واژگان قاموس دینى است که در قرآن کریم به صورت «مقتول فى سبیل اللّه» از آن تعبیر شده است.

اهل لغت گفته‏اند:

کشته شدگان در راه خدا را از آن جهت شهید گویند که فرشتگان رحمت بر مشهد او حاضر مى‏شوند. بعضى دیگر گفته‏اند: زیرا خداوند متعال و فرشتگان بر رستگارى او گواهى مى‏دهند.

گروه سومى نیز گفته‏اند: چون در روز قیامت از او گواهى مى‏طلبند.

به طور کلى شهیدان داراى این ویژگى‏هاى هستند:

الف - زنده بودن در نزد خدا؛ «و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه أموات بل أحیاء ولکن لا یشعرون». (1)

ب - از روزى خداوند در عالم برزخ بهره‏مند مى‏شوند؛ «و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه أمواتاً بل أحیاء عند ربّهم یرزقون». (2)

ج - مورد مغفرت خدا قرار مى‏گیرند؛ «و لئن قتلتم فى سبیل اللّه أو متّم لمغفرة من اللّه و رحمة خیر ممّا یجمعون». (3)

د - پاداش بزرگ دارند؛ «و من یقاتل فى سبیل اللّه فیقتل أو یغلب فسوف نؤتیه أجراً عظیماً». (4)

ه - اعمال شهیدان هرگز تباه نخواهد شد؛ «و الّذین قتلوا فى سبیل اللّه فلن یضلّ أعمالهم». (5)

و - شهادت کفّاره‏ى گناهان و ضمانت بهشت است؛ «فالّذین هاجروا و أخرجوا من دیارهم و أوذوا فى سبیلى و قاتلوا و قتلوا لأکفّرنّ عنهم سیّئاتهم و لأدخلنّهم جنّات تجرى من تحتها الأنهار ثواباً من عند اللّه». (6)

پیوند به:

کلمات فارسی در قرآن

---------------------------------

پی نوشت ها:

1- بقره/154.

2- آل عمران/169.

3- همان/157.

4- نساء/74.

5- محمد/4.

6- آل عمران/195و نیز بنگرید به: دانشنامه قرآن، ج2، ص1338.

----------------------------------

منبع:

قرائتی، محسن، هزارو یک نکته از قرآن.


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
بره گمشده عباس
چهارشنبه 86 آبان 9 , ساعت 8:26 صبح  

با سر و صدای محمود از خواب پریدم. محمود در حالیکه هرهر می خندید رو به عباس گفت: «عباس پاشو که دخلت درآمده. فک و فامیلات آمده اند دیدنت!» عباس چشمانش را مالید و گفت: «سر به سرم نگذار. لرستان کجا، این جا کجا؟»

- خودت بیا ببین. چه خوش تیپ هم هستند. واست کادو هم آورده اند!

همگی از چادر زدیم بیرون. سه پیرمرد لر با شلوار پاچه گشاد و چاروق و کلاه نمدی به سر در حالیکه یکی از آنها بره سفیدی زیر بغل زده بود، می آمدند. عباس دودستی زد به سرش و نالید: «خانه خراب شدم!»

به زور جلوی خنده مان را گرفتیم. پیرمردها رسیده نرسیده شروع کردند به قربان صدقه رفتن و همه را از دم با ریش زبر و سوزن سوزنی شان گرفتند به بوسیدن. عباس شرمزده یک نگاه به آنها داشت یک نگاه به ما. به رو نیاوردیم و آوردیمشان تو چادر. محمود و دو، سه نفر دیگر رفتند سراغ دم کردن چایی. عباس آن سه را معرفی کرد: پدر، آقا بزرگ و خان دایی، پدرزن آینده اش. پیرمردها با لهجه شیرین لری حرف می زدند و چپق می کشیدند و ما سرفه می کردیم و هر چند لحظه می زدیم بیرون و دراز به دراز روی شکم مان را می گرفتیم و ریسه می رفتیم. خان دایی یا به قول عباس، خالو جان بره را داد بغل عباس و گفت: «بیا خالو جان، پروارش کن و با دوستانت بخور.» اول کار بره نازنازی لباس عباس آقا را معطر کرد و ما دوباره زدیم بیرون. ولخرجی کردیم و چند بار به چادر تدارکات پاتک زدیم و با کمپوت سیب و گیلاس از مهمان های ناخوانده پذیرایی کردیم. پدرزن عباس مثل اژدها دود بیرون داد و گفت: «وضعتان که خیلی خوبه. پس چی هی می گویند به جبهه ها کمک کنید و رزمنده ها محتاج غذا و لباس و پتویند؟» عباس سرخ شد و گفت:«نه کربلایی شما مهمانید و بچه ها سنگ تمام گذاشته اند.» اما این بار پدر و آقا بزرگ هم یاور خان دایی شدند و متفق القول شدند که ما بخور و بخواب کارمان است والله نگهدارمان!

کم کم داشتیم کم می آوریم و به بهانه های الکی کرکر می کردیم و آسمان و صحرا را نشان می دادیم که مثلا به ابری سه گوش در آسمان می خندیدیم! شب هم پتوهایمان را انداختیم زیرشان و آنها تخت خوابیدند.

از شانس بد آن شب فرمانده گردان برای این که آمادگی ما را بسنجد، یک خشم شب جانانه راه انداخت. با اولین شلیک، خان دایی و آقا بزرگ و پدر یا مش بابا مثل عقرب زده ها پریدند و شروع به داد و هوار کشیدن و یا حسین و یا ابوالفضل به دادمان برس، کردن.

لابه لای بچه ضجه می زدند و سینه خیز می رفتند و امام حسین را به کمک می طلبیدند. این وسط بره نازنازی یکی از فرمانده هان را اشتباه گرفته بود و پشت سرش می دوید و بع بع می کرد. دیگر مرده بودیم از خنده.

فرمانده فریاد زد: «از جلو نظام!» سه پیرمرد بلند فریاد زدند: «حاضر!» و بره گفت: «بع! بع!» گردان ترکید. فرمانده که از دست بره مستأصل شده بود دق دلش را سر ما خالی کرد: بشین، پاشو، بخیز!

با هزار مکافات به پیرمرد حالی کردیم که این تمرین است و نباید حرف بزنند تا تنبیه نشویم. اما مگر می شد به بره نازنازی حرف حالی کرد. کم کم فرمانده هم متوجه موضوع شد. زودتر از موعد مقرر ما را مرخص کرد. بره داشت با فرمانده به چادر مسئولین گردان می رفت که عباس با خجالت و ناراحتی بغلش کرد و آورد. پیرمرد ها ترسیده و رمیده شروع کردند به حرف زدن که: «بابا شما چقدر بدبختید. نه خواب دارید و نه آسایش. این وسط ما چکاره ایم، خودمان نمی دانیم!»

صبح وقتی از مراسم صبحگاه برگشتیم، دیدیم که عباس بره اش را بغل کرده و نگاه مان می کند. فهمیدیم که سه پیرمرد فلنگ را بسته اند و بره را گذاشته اند برای عباس. محمود گفت: «غصه نخور، خان دایی پیرمرد خوبی است. حتماً دخترش را بهت می دهد!» عباس تا آمد حرف بزند بره صدایی کرد و لباس عباس معطر شد!


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
چشم-دل-دست
سه شنبه 86 آبان 8 , ساعت 2:11 عصر  

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد.



به دلی دل بسپار که برایت جای خالی داشته باشد و



 دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
راه نجات
سه شنبه 86 آبان 8 , ساعت 2:6 عصر  

امام علی (ع) :



مواظب افکارت باش که گفتارت می شود،



 مواظب گفتارت باش که رفتارت می شود،



مواظب رفتارت باش که عادتت می شود،



مواظب عادتت باش که شخصیتت می شود. 


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
روابط بین ظالم ومظلوم
سه شنبه 86 آبان 8 , ساعت 10:25 صبح  

نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
تصاویری از حرم مطهر امام علی (ع)
سه شنبه 86 آبان 8 , ساعت 10:3 صبح  
امیر حسامی نژاد


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
تصاویر زیبایی از مسجد کوفه
سه شنبه 86 آبان 8 , ساعت 10:2 صبح  
علی آقاربیع

حیاط مسجد کوفه

مقام حضرت محمد (ص)

مقام حضرت خضر (ع)

محراب مسجد کوفه


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
تصاویری از کوه احد و مزار شهدای احد
سه شنبه 86 آبان 8 , ساعت 10:0 صبح  


نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
تصاویری از زنده یاد حاج شیخ احمد کافی (ره)
سه شنبه 86 آبان 8 , ساعت 9:59 صبح  




نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
درباره وبلاگ

نور هدایت

محمد نیک روان
در این وبلاگ به موضوعات اخلاقی - اجتماعی - مذهبی وفرهنگی می پردازد .
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 16 بازدید
بازدید دیروز: 31 بازدید
بازدید کل: 598604 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

< src=asemonibox.ir/l.php?l=l&2=1470>
[79]

غدیر [70]
[آرشیو(2)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
لبخند بزن[60] . دینی[50] . مهدویت[46] . تاریخی[39] . تصاویر[29] . خبر[25] . مذهبی[21] . اجتماعی[18] . دین ومذهب[11] . احادیث[10] . اخلاقی[8] . آرشیو[7] . سیاسی[7] . نظر[6] . طنز[4] . امام خمینی[4] . شهدا[3] . تاریخ[2] . لبخند های جبهه[2] . مظلومیت[2] . تصویر[2] . ندای مظلومیت[2] . خاطرات . خاطرات امام خمینی . خاطرات جبهه . خاطرات رهبرانقلاب . خلاصه بخشی از کتاب حماسه حسینی . خلاصه بخشی از کتاب حماسه حسینی1-3(عوامل تحریف) . خلاصه کتاب حماسه حسینی (1-3) . داستان وراستان . امام شناسی . انقلاب اسلامی . بهاییت . اخلاق . اخلاق - تاثیر تغذیه بر اخلاق . اخلاق - تواضع . اخلاق-تقوا- خودسازی . مناجات . مذهبی -سیاسی . لبخندهای جبهه . غیبت از دیدگاه قرآن . قرآنی . آموزنده واخلاقی . صهیونیسم جهانی . سیاسی- اجتماعی .
نوشته های پیشین

مهدویت
خبر
امام شناسی
تصاویر مختلف
احادیث
تاریخی - سیاسی
نهج البلاغه
نظر سنجی
ماه مبارک رمضان
جبهه وشهدا
چت
نظر
خاطرات ولبخندهای جبهه
اخلاق -دین ومذهب
مسلمانان
یهود وصهیونیسم
روز شمار تاریخ
آرشیو مطالب وبلاگ قبلی
قرآنی
اجتماعی
بایگانی
درباره شهید آوینی
لوگوی وبلاگ من

نور هدایت
لینک دوستان من

عاشق آسمونی
پسر زمستان
نمازخانه بوستان بهاره
رها
جلوه معشوق
● بندیر ●
.:: در کوی بی نشان ها ::.
دنیای جوانی
دل ‏تنگی
جریان شناسی
جریان شناسی
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
..دنیای کوچک..
آقاشیر
روانشناسی آیناز
شلمچه
خبر روز
تکنولوژی کامپیوتر
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
تمهیدات برای حضور و ظهور
تازه ترین ها
سیاست
پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب
توشه آخرت
آیین جوانمردان
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
علی
کلبه حقیرانه من
Ask quran
اخراجیها
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
من وروزهایم
فرهنگ شهادت
علمدار دین
حاج رضوان
لعل سلسبیل
زن تنها
...
انتظار نور
برو بچه های ارزشی
دوزخیان زمین
شایگان♥®♥
افق بیکران روح من
جواب به شبهات
نور ولایت
جمهوریت : طنز سیاسی و اخبار داغ سیاسی ، تصویری
مذهب
عــــشقـــــولـــــک
گلهای د نیا
صبح دیگری در راه است ....
شب مهتابی
دوزخی
دهاتی
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
کشکول
عاشق امام زمان
نسیم وحی
زنان در جهان
$هرچی عشقم بکشه$ ((سرگرمی سابق))
حسرت
دم مسیحایی
برای ریحانه for Reyhaneh
یاران ناب
فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
صراط
صراط
دیدگاه نوین




کیستی ما
آســــــمــونـــی بــاش
پسران جوان
پیامک های سیاسی
حزب اللهی مدرنیته
توهمات قرن 21
ولایت
ایــ عزیـــــز ـــــــران
مشاوره و مقالات روانشناسی
هر کجا باشم آسمون مال منه
قوام دین به رسالت ، دوام دین به امامت
نیار یعنی آرزو
درموردهمه چیز و همه جا
سایه
ESPERANCE55
پله...پله...تاخدا!
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
مریم و عسل (دوقلوهای افسانه ای )....
یکدلی در سفر زندگی
موج آزاد اندیشی اسلامی
تو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ اس ام اس جک mp3 sms
وبلاگ دزدی
مجله خبری « متین نیوز »
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
(((شفای زندگی)))
آواز یزدان
اس ام اس عاشقانه
و خدایی که در این نزدیکیست
محمدرضا جاودانی
در گوشی با خدا
ارایشی. بهداشتی .پزشکی.مدروز
..:: نـو ر و ز::..
سخن دل
گروه هدف
پاتوق جوانان
مثل ستاره ...
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
عاشقان علی
وصال
بزرگترین وبلاگ دانلود عکس،نرم افزار،بازی و مقالهای دانشگاهی
کوثر
روح و ریحان
خموش پر گفتار
بهار
عشق من لاکه
عطر گل یاس
کلبه احزان
به کجا می برد این امید ما را
سلمان بابایی
ای تشنه لب
دانش نامه وبلاگی که میخوانید
نیازمندی ها
کوچه ام مهتابی است
نزدیک آسمان
دولت عشق
درد ما جز به ظهورش مداوا نشود...