شنیده اید می گویند عدو شود سبب خیر؟ ما تازه دیروز معنی آنرا فهمیدیم.
دیروز عصر که با خمپاره سنگر تدارکات را زدند. نمی دانید تدارکاتچی بیچاره چه حالی داشت، باید بودید و با چشمان خودتان می دیدید. دار و ندارش پخش شده بود روی زمین، کمپوت، کنسرو، هر چه که تصورش را بکنید، همه آنچه احتکار کرده بود! انگار مال بابایش بود. بچه ها مثل مغولها هجوم بردند، هر کس دو تا، چهارتا کمپوت زده بود زیر بغلش و می گریخت و بعضی همانجا نشسته بودند و می خوردند. طاقت اینکه آنرا به سنگر ببرند نداشتند، دو لپی می خوردند و شعار می دادند: جنگ جنگ تا پیروزی، صدام بزن، صدام بزن جای دیروزی!
شورای امنیت خواستار آزادی و تحویل فوری گروگانها (جاسوسها) به آمریکا شد.
تهدید روبرو نمودن ایران با عواقب اقتصادی و استراتژیکی وخیمی توسط هفت کشور اروپای غربی.جبهه جنوب : عملیات نفوذی عبور از کرخه ـ عملیات هوانیروز خودی علیه پادگان اشغال شده حمید ـ احداث سد جدید به ارتفاع 5/2 متر توسط دشمن ، در مقابله با جاری کردن آب توسط خودی . جبهه میانی : تبادل آتش و درگیریهای پراکنده . جبهه شمالی : جلسه سران ضدانقلاب با مقامات عراقی در کرکوک . عملیات هوایی ایران در شمال عراق .
گزارشی از موقعیت شهر شوش ، موقعیت خودی و دشمن در آن و اوضاع اهالی .
تکذیب تحویل اسلحه به ایران از سوی چین.
استفاده ایران از کشتیهای جنگی سام مجهز به موشکهای ایتالیایی سی کیلو.سکوهای نفتی ساسان و رستم در حملات اخیر عراق آسیب جدی دید.
![]() |
رمان «عشق منعی ندارد» از «قاسمعلی فراست» به زودی چاپ خواهد شد. به گزارش شیعه نیوز، این داستاننویس در گفتوگو با خبرنگار ادبی فارس گفت: رمان «عشق منعی ندارد» که توسط انتشارات عروج چاپ خواهد شد، موضوع و محتوای عشقی دارد و مربوط به سیره رفتاری امام خمینی (ره) است. داستان در خصوص علاقه بین دو جوان در زمان جنگ تحمیلی است که امام در آن زمانی که اوج جنگ و مسائل اقتصادی بود،این مساله را پیگیری میکردند. در این مساله پدر و مادر دختر مزاحم این مهر دو طرفه بودند، اما امام پیگیری میکردند که چه شد و قضیه به کجا رسید و بر سر این دو جوان چه آمد، تا آنجا که فهمیدند کل مسائل حل و تخاصمها برطرف شده است. برای من جالب بود که کسی با این همه مشکلات و مسایل مملکتی نگران این قضیه باشند. امام تنها یک آدم مبارز و مخالف استکبار نبودند، بلکه انسانی چند وجهی و چند بُعدی بودند که وظیفه ماست با تورق زندگی ایشان، این بزرگ را بهتر بشناسیم و بشناسانیم. |
![]() |
این چتر های بزرگ روی دو قسمت از مسجد النبی قرار دارند که این دو قسمت حیاط اصلی مسجد بودند و به علت توسعه مسجد آنها را به این صورت مسقف کردند - این چترها در زمانی که نیاز است بسته می شوند که این باز و بسته شدن بسیار دیدنی است . ... در گذشته، در زاویه شرقی حیاتِ اول مسجد، چندین درخت نخل بوده است. ابن جبیر در قرن ششم هجری از پانزده عدد نخل در صحن مسجد یاد کرده است. بعدها یک درخت سدر و نیز درختی به نام حمره در کنار نخل ها کاشته شده است. گویا بعدها به دلیل نزدیکی آن به محراب تهجّد و خانه حضرت زهرا (علیها السلام)آن را حدیقة الزهراء می نامیده اند. تصویر این درختان در عکس های قدیمی برجای مانده است. نکته جالب توجه: یک سری دایره ها سبز رنگ، دور تا دور حیاط ، زیر سقف متحرک موجود است که نام مبارک دوازده امام، همراه نام عشره مبشّره و اسامی چهار امام مذهب اهل سنت بر اطراف دیوار حیات اول و دوم به خطی زیبا نوشته شده است. در میان آنها نام امام زمان ـ عجّ ـ به صورت محمدالمهدی آمده و به گونه ای نوشته شده که از دور «حیّ» یعنی زنده خوانده می شود. این نوشته از زمان عثمانی است که در سفرنامه های دوره قاجاری یاد شده است. در گذشته، در کشور عثمانی و بسیاری از نقاط دیگر دنیای اسلام، اهل سنت، دوازده امام را در کنار خلفای نخست و ائمه مذاهب چهارگانه دوست می داشته اند و به همین دلیل نامشان را در این بزرگترین مسجد دنیای اسلام آورده اند. |
اخبار جبهه های جنوبی و شمالی : تقویت نیروی دشمن در مارد ـ اجرای آتش و انجام عملیات ایذایی توسط خودی ـ بازدید عدنان حسین ، برادر صدام از بستان ـ کمک تسلیحاتی عراق به کومله .
گزارشی از روند تقریباً عادی زندگی در دزفول علیرغم حملات موشکی عراق .
وزیر آموزش و پرورش ( آقای محمدجواد باهنر ) : توصیه امام این است که از فعالیت ضدانقلاب در مدارس جلوگیری شود و مردم با وقایع پشت پرده و عواملی که در پی تضعیف اسلامی و روحانیت هستند ، آشنا شوند .
ویلیام کیسی رئیس سازمان "سیا" در تیرماه گذشته به طور سری از بغداد بازدید و با صدام در مورد تحولات جنگ با ایران گفتگو کرد .
در سنگر مسئولین یکی از تیپ ها صدا به صدا نمی رسید. هر کس چیزی می گفت و می خواست طرف صحبتش را متقاعد کند. اما مگر می شد؟ ساز خودش را می زد و میخواست حرفش را به کرسی بنشاند:
- باید زودتر از اینجا حمله کنیم!
- چه می گویی با کدام نیرو و مهمات؟
- بهتر نیست عقب نشینی کنیم؟ زمین می دهیم زمان می گیریم.
- تو هم که حرف های بی صدر را می زنی. نکند راست راستی باورت شده که او از جنگ سر در می آورد و برای خودش کسی است؟
- پس چه کنیم؟ وایسیم عراقی ها بیایند برایمان نقشه و طرح عملیات بریزند؟
هیچکس عقلش به جایی قد نمی داد. خبر رسیده بود که عراقی ها قصد دارند از یک محور حمله کنند و این قضیه جدی است. آن زمان بنی صدر هم رئیس جمهور و هم فرمانده کل قوا بود و از تصدیق سر نامبارک او ایرانی ها فقط شکست خورده بودند. حالا که بسیجی ها پا جلو گذاشته بودند و کم کم جنگ داشت به سود ایران ورق می خورد، این خبر آمده بود. آخر سر جوانی که تا آن زمان ساکت بود گفت: « اگر اجازه بدهید من راه حلی دارم!» یک هو همه ساکت شدند و نگاه ها به او دوخته شد. جوان گفت: «درست است که ما نیرو و مهمات زیادی نداریم. اما مین های ضد تانک زیادی داریم که از عراقی ها غنیمت گرفته ایم. سر راه تانک هایشان مین کار میگذاریم و پیش روی شان را سد می کنیم تا ان شاءالله نیروی کمکی برسد.» به به و چه چه بلند شد و جوان مأمور شد تا با نیروهای تخریبچی کارش را شروع کند. صفر نیم نگاهی به الاغ ها کرد و گفت: «اگر توان بردن ده ها مین را دارای بسم الله.» صفر گفت: «من نوکر خودت و الاغت هم هستم!» دور و بریها خندیدند. اکبر و نیروهایش در نیمه های شب افسار الاغ های حامل مین را گرفتند و راه افتادند.
ساعتی بعد آنها عرق ریزان زمین را می کندند و مین کار می گذاشتند. ناگهان یکی از الاغ ها فین فین کرد و آواز گوش خراشش در دشت شبزده پیچید:
- عر! عر! عر!
صفر فریاد زد: « جان تان را بردارید فرار کنید!» حالا، دیگر همه الاغ ها عر عر می کردند و یک ارکستر درست و حسابی راه انداخته بودند. از طرف عراقی ها ، باران گلوله و خمپاره باریدن گرفت. وقتی اکبر و دوستانش به خط خودی رسیدند، هنوز صدای عرعر از لابه لای انفجارها به گوش می رسید.
در سنگر فرماندهان تیپ همه از خوشحالی یکدیگر را می بوسیدند و به اکبر به خاطر درایت و هوشش آفرین می گفتند. چند روزی بود که خبری از عراقی ها نشده بود. صبح همان روز یکی از عراقی ها به ایران پناهنده شد و گفته بود که وقتی یکی از الاغ ها با دها مین به قرارگاه آنها آمده، فرماندهان عراقی ترسیده اند و گفته اند که ایرانی ها حتماً آماده و حاضر به نبردند و آن قدر مهمات زیاد آورده اند که حتی الاغ هایشان را مین گذاری کرده اند! و از حمله صرف نظر کرده اند.
اقدامات مهندسی خودی در هدایت آب کارون به جنوب جاده حمیدیه ـ اهواز و تحرکات ایذایی و محدود در جبهه های جنوبی و میانه .
موضع ایران در قبال خرید سلاح از شوروی .
نامه سپاه پاسداران به قذافی رهبر لیبی و طرح پیشنهادی سفیر لیبی در مورد تشکیل جبهه ای متشکل از الجزایر ، سوریه ، لیبی ، ساف و ایران .
توضیحاتی پیرامون طرح ادغام بسیج در سپاه و علل تأخیر انتخاب وزرای باقیمانده دولت رجائی .
بازتاب تحویل گروگانها به دولت و تأثیر منفی عدم توافق سیاسی در حل مسئله گروگانها .
عملیات ضربت ذوالفقار.
عملیات لا اله الا الله محمد رسول الله.
مذاکرات فرانسه به ایران پیرامون آزادی گروگانها و مصالحه کلی .
رسم بود وقتی دو نفر به هم می رسیدند اولین سؤالی که میکردند این بود که تا کی منطقه هستی، چه وقت پایانی یا تسویه می گیری؟
و اگر شخص بنا نداشت جواب بدهد و می خواست طرف را سر گردان کند یا واقعاً می خواست بی حد و عدد در جبهه بماند می گفت: تا انقلاب مهدی (عج) و شنوده اگر عاقل و بالغ بود و از جنس خود برادران، تبصره می زد: البته اگر تا عید ظهور کند؟ و جواب می شنید: مسلماً!